صاعقه تنها راه است
قسمت: 26
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
قسمت 26 – تکمیل مأموریت
درب گیلد شکار با لگد باز شد و گراویس درحالیکه جسد درخت پلید را از پایش میکشید وارد شد. از آنجایی که او آن را تا اینجا کشیده بود، خون زیادی بیرون نیامد. افراد حاضر در میزها با کمی حیرت و همچنین با کمی انزجار به گراویس نگاه کردند.
زن پشت پیشخوان با نگاهی مبهوت به گراویس نگاه کرد. او فکر نمیکرد که گراویس واقعاً این شکار را با موفقیت به پایان برساند. علاوهبرآن، بهنظر میرسید که گراویس حتی مصدوم نشده است. جهنم، او حتی خسته هم بهنظر نمیرسید!
گراویس جسد را به پیشخوان کشاند، اما زن بلافاصله فریاد زد: «چی کار داری میکنی؟ نمیبینی مردم دارن اینجا غذا میخورن؟» و به میزهایی که چندین نفر با حالتی از انزجار از غذا خوردن دست کشده بودند، اشاره کرد.
او دستور داد: «برو بیرون و جنازه رو به ورودیجایزه که کنار ورودیاصلیه تحویل بده!»
گراویس ابروهایش را درهم کشید. او بهسادگی پرسید: «چرا همون اول بهم نگفتی؟»
صورت زن قرمز شد. او حتی به این فکر نکرده بود که گراویس ممکن است در شکارش موفق باشد، بنابراین به خود زحمت این را نداده بود که بهاو بگوید. او دوباره دستور داد: «مهم نیست! برو سمت ورودی کناری!»
گراویس اخم کرد، اما جسد را بیرون کشید و بهسمت ورودیجایزه رفت. ورودی جایزه چندین برابر بزرگتر از ورودیاصلی بود. احتمالاً، برای اینکه جسدهای بزرگ هم بتوانند جا شوند. او آن را به در ورودیجایزه کشید، جایی که میتوانست چند مرد را ببیند که پشت میز نشستهاند و مشغول ورقبازی هستند.
مردان صدای خراشیدن جسد روی زمین را شنیدند و بهگراویس نگاه کردند. با دیدن جسد برخاستند. یکی از مردان درحالیکه شروعبه پوشیدن پیشبند و دستکش میکرد گفت: «بذارش روی میز.»
گراویس یک میز بزرگ و فلزی را در وسط اتاق دید. مقداری خون روی میز باقی مانده بود، اما گراویس اهمیتی نداد. جسد را با یک دستش بلند کرد و آن را روی میز بکوبد. چشمان مردان گشاد شد. این مرد قدرت خوبی داشت!
آنها بهسرعت جسد را بازرسی کردند. تنها با یک نگاه نمیشد علت مرگ آن را پیدا کرد. مدتی طول کشید تا اینکه متوجه شیار عمیقی در بالای سر آن شدند. یکی از آنها آن را کمی بازتر کرد و دید نصف مغزش بریده شده است. پس این علت مرگ بود.
یکی از مردان با تعجب سوت زد: «وای، کارت خوبه تازهوارد. جسد اساساً هیچ آسیبی ندیده. بذار فقط قیمت جسد رو چک کنم یعدش غناومت رو میدم. اوه راستی! پاداشش رو بهعنوان مواد اولیه میخوای یا ارز؟»
...کتابهای تصادفی



