فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

اپ بازیگر فیلم‌های ماورأطبیعی

قسمت: 164

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل ۱۶۲ بازی تاروت (۱۲)

[کی فهمید داستان از چه قراره؟؟]

[ساده است. من واست توضیح میدم. ۹ بازیگر رسمی با کارت شناسایی حضور دارن، کارت سفید یه بازیگر جایگزینه و جادوگر مثل کارگردانه. اگه فکر کنه که فلان بازیگر آزاردهنده است، می تونه به بازیگر جایگزین اجازه بده نقش اون رو بازی کنه و اجازه بده بازیگر رسمی مستقیماً کنار زده بشه. بعد از تغییر بازیگرا، فیلمبرداری فیلم ادامه پیدا میکنه.]

[پس شیه ‌چی منتظره بازیگری رو پیدا کنه که کارگردان رو اذیت کرده؟]

[بله، اون می‌خواد بدونه چرا این بازیگر بخاطر فهمیدن علاقه مندی ها و ناپسندی های ناشناخته کارگردان بزرگ، آزاردهنده به حساب میاد. شاید از این طریق بتونه دسته‌ای رو بگیره و کارگردان رو تهدید کنه که صحنه های بیشتری بهش بده یا مستقیماً کارگردان رو وادار به کناره گیری کنه.]

[چی میگی تو؟ این دیگه زیادی اغراق آمیز نیست؟]

[در غیر این صورت، میخوای یه روح، اینو بفهمه؟]

[...این زمان مناسبی واسه گفتنش نیست، اما می‌خوام بگم که ما هممون روح هستیم.]

[در موردش حرف نزن. پس اون شخص گویوعه؟]

[وای، پس واقعاً جایگزینی وجود داره؟ شیه‌چی دوباره درست حدس زد؟ کارگردان بزرگ تصمیم گرفت گویو رو بکشه، چون اون مخفیانه وارد اتاقش شد؟]

[کی اون عددا رو توی کمد نوشته؟ این کار جادوگر نبوده؟]

[جیانگ شو اینجاست!!]

جیانگ شو به موقع رسید و ماسکی از پوست بدن انسان را بیرون آورد و روی صورتش گذاشت. چهره اش در یک لحظه تغییر کرد و ترسناک و عجیب شد. او در ابتدا، رنگ پریده‌ای داشت اما اکنون بی رنگ تر شده بود.

لحظه‌ای که شخصی، این ماسک پوست انسان را می‌گذاشت، دمای محیط به شدت کاهش می یافت و انرژی ارواح، فضا را پر می کرد. جیانگ ‌شو جادوگر را گرفت و به تدریج نقش‌های خونی قرمز و سیاه روی دستش ظاهر شد. جادوگر، قدرت شبح باشکوهی را در آن احساس کرد و ترس در چشمانش جرقه زد. او می‌دانست که نمی‌تواند از عهده آن برآید و به اصرار ادامه نداد. او گویو را دور انداخت و از پنجره بیرون پرید.

گویو به در کمد کوبیده شده بود و مقداری خون به بیرون تف کرد. او به سختی از روی زمین بلند شد و جیانگ شو را تماشا کرد که ماسک پوست انسان را از روی صورتش کنده و چهره اصلی اش را آشکار کرد.

این آیتم پوست روح جیانگ شو بود. از فیلم قرمز " دو چهره " بود. در دو چهره، قهرمان مرد، کارآگاهی صادق و مهربان بود. به او دستور داده شد که در مورد پرونده های ماوراء طبیعی پوست اندازی سریالی تحقیق کند، اما متوجه شد که او قاتل است. معلوم شد که او پوست روح اجدادی داشته است. پس از پوشیدن آن، او تبدیل به روح بی رحم و قدرتمند پوست می‌شود.

جیانگ شو ظاهر خوبی نداشت. گویو می‌دانست که برای جیانگ شو مشکل ایجاد کرده و تقریباً کار جیانگ شو را خراب کرده است، بنابراین بلافاصله عذرخواهی کرد. جیانگ شو اخم کرد. «دفعه بعد احمق نباش.»

گویو با عجله سری تکون داد. اگر جیانگ شو نبود این بار واقعاً اینجا می‌مرد. او می‌خواست جبران کند و سریع گفت: «حکم مرگ اشتباهه. اون واقعاً همین الان زندگی من رو می‌خواست!»

جیانگ شو به فکر فرو رفت و لحظه‌ای بعد گفت: «لازم نیست.»

«چی؟» گویو مات و مبهوت شد.

جیانگ شو چیزهای خودش را داشت. به سرعت راه افتاد و در حال حرکت پرسید: «چی پیدا کردی؟»

گویو قبل از توصیف اعدادی که در کمد دیده بود مکث کرد.

«دایره‌ای دور عدد نه کشیده شده بود؟» جیانگ شو پس از شنیدن آن، آن را تکرار کرد.

گویو سری تکان داد.

« مطمعنی که فقط ۱۰ عدد وجود داره؟ ۱۱تا نیست؟» جیانگ ‌شو ناگهان سرش را خم کرد، چشمانش فشرده و صدایش خشن.

گویو از نگاه خیره اش کمی گیج شده بود. نمیدونست چرا جیانگ ‌شو انقدر شدید عکس العمل نشان داد و با عجله سرش را تکان داد، «ساعت ۱۰ شده.»

جیانگ شو لحظه‌ای در مورد آن تأمل کرد. بعد مکث کرد و حالتش کمی تغییر کرد. «گوشه نشین؟»

گویو مبهوت شد. او نفهمید چرا جیانگ شو ناگهان نام یک کارت اصلی آرکانا را گفت.

حالت جیانگ شو برای چند ثانیه یخ کرد. چهره او کمی زشت بود و تقریباً دندان هایش را به هم فشار داد و گفت: «حکم مرگ درسته.»

سوالاتی که قابل درک نبود در همین لحظه حل شد. چشمان گویو پر از ناباوری بود. چگونه می‌تواند این طور باشد؟ جادوگر واقعاً همین الان می‌خواست او را بکشد.

جیانگ ‌شو افزود، «این فقط درست نیست. همچنین یه مکاتبه یک به یک با کارت های تاروت مربوط به اشخاص وجود داره. تو مرد حلق آویز شده‌ای و من امپراتور. شیه ‌چیویینگ توی حکم مرگ نیست. همیشه فقط ۱۰ بازیگر بودن. این معنی عدد ۱۰ عه. شیه ‌چیویینگ کلون جادوگر بود. در مورد عدد نه که دورش دایره کشیده شده بود، ترتیب کارت های شناسایی اینه. شماره نه گوشه نشینه. اگه مربوط به یه بازیگر باشه باید سیاهی لشکر مرد باشه.»

گویو فقط بعد از مدت ها واکنش نشان داد. چشمانش گرد شد و جیانگ شو را بیشتر تحسین کرد. جیانگ شو هنوز جیانگ شو بود. دید تیزبین و ذهن روشنی داشت. او می‌توانست از روی چنین نماد انتزاعی چنین حدسی بزند.

او با عجله تعجب کرد، «عدد نه به تنها...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب اپ بازیگر فیلم‌های ماورأطبیعی را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی