اپ بازیگر فیلمهای ماورأطبیعی
قسمت: 143
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
چپتر صد و چهل و یکم: بیمارستان
{؟؟؟؟ اون یو یائو هست. شیهچی فکر میکنه میتونه یویائو رو شکست بده؟؟؟؟}
{مهم نیست که یو یائو چقدر قدرتمنده، اون فقط میتونه یه آیتم سطح بالای نارنجی تو این فیلم با کیفیت نارنجی بیاره! دیگه خیلی در نظر بگیریم، یه استعداد دیگه هم میتونه همراه خودش کنه. در کل، یو یائو یه استعداد کنترل روح و سه تا آیتم تو این فیلم داره. اون ممکنه تو یه فیلم نارنجی تقریبا شکست ناپذیر باشه، اما شکست دادنش غیر ممکن نیست، مگه نه؟}
{؟؟؟؟اون یویائو هست!! ییهسونگ مثل برادر بزرگش میموند. شخص قبلی، هوشیار باش! این یویائو، یه شخص رده بالا تو آمادگی جسمانی و توانایی هست. همچنین یه روح با قدرت انفجاری تو سمت اون وجود داره.}
{شیه چی میخواد ادا در بیاره که خیلی خفنه؟}
{فکر نکنم! اگه شیهچی چیزی رو بگه، حتما انجامش میده! یویائو رو بکش.!!}
{فنهای شیهچی انقدر ساده لوح و احمقن؟؟هاها}
{آیا قبل از اون که، شیه چی حرف بزنه، متوجه پی رنگ شدین؟ اگه نفهمیدی، پس خفه بشو. حس میکنم شیهچی شانس خوبی برای برنده شدن، داشته باشه. یویائو، این دفعه واقعا عقب افتاد.}
{یه تازه کار یه بازیگر سطح بالا رو بکشه؟ این شخصی که بالای من نشسته و اینارو میگه، داره خواب میبینه؟ واقعا مشکل مغزی دارن.}
****
یوان یه پوزخند زد. اون غرور خودش رو داشت و کسی نبود که یه تازه کار بتونه اون رو به چالش بکشه.
یوان یه به جلو شلیک کرد، سرعتش مثل یه رعد و برق سریع بود. توانایی مبارزه اون شدید محسوب میشد. حرکاتش آموزش دیده و قدرتمند بشمار میاومد. یوان یه وانمود کرده بود که ضعیفه اما در حقیقت، اون سرشار از قدرت بدنی زیاد بودش.
شیه شینگ لان قدرتش رو افزایش داد و به جای عقب نشینی از حملات استقبال کردش. اون به راحتی حرکاتی که نقطه ضعف بنظر میرسیدند رو جدا و از قبل ازشون اجتناب کرد تا آسیب نبینه.
اون دو نفر با حالتی بسیار خشن آمیز، چندین ضربه بهم زدند. مردم بیرون مبهوت و ترسیده بودند. رن زه با دقت مبارزه رو تماشا کرد و خیالش جمع شد. شیهشینگ لان یه شخص ضعیف محسوب نمیشد. اون حتی باهوشتر و انعطاف پذیرتر بود. اگه اونها تو یه سطح قرار داشتند، شیهشینگ لان بهتر بشمار میاومد. با اینحال، یوان یه تجربیات بیشتری داشت. بدنش تقویت شده بود به همین خاطر اون دارای دوام بیشتر، قوی تر و بهتر محسوب میشد.
پس از کمی درگیری با ستاره جدید، یوان یه میبایست متوقف میشد. اون دیگه خودش رو با شیهشینگ لان درگیر نکرد. در عوض، اون قدم به عقب برداشت و از استعدادش برای دستکاری روح استفاده کرد. یه سایه بزرگ مشکی، بدون صدا پشت شیهشینگ لان ظاهر شد. روح سیاه هم قد یوان یه بود، زیر یه لباس مشکی پنهان شده بود و دست رنگ پریدش رو به سمت شیهشینگ لان دراز کرد.
رن زه فریاد زد:«شیهچی، مراقب باش!»
دست خیلی سریع حمله کردش. سینه شیهشینگ لان خراشیده شد و اون چند قدم به عقب برداشت. شینگ لان بقیه انرژیش رو رها کرد. خون در بدنش موج زد و سیب گلوش چندین بار تکون خورد.
یوان یه نیشخند زد. «این تنها کاریه که میتونی انجام بدی؟»
«دوباره بیا جلو.» شیهشینگ لان دندون هاشو بهم فشار داد. اون طعم آهنگ زنگ زده تو دهانش رو نادیده گرفت و در حالیکه چشم هاش میسوخت، به بالا نگاه کرد.
یوان یه فقط با تکبر بهش نگاه انداخت. «تو دل و جرات خوبی داری.»
کسی که به جاش جواب داد، ضربهای وحشیانهتر از روح سیاه بودش.
روح سیاه پوش دقیقا همان مهارتهای یوان یه رو داشت، اما اون خیلی سریع بود، انقدر سریع که تقریبا نامرئی بنظر میرسید. حرکاتش تندتر بودند و هیچ نقص و ایرادی درش دیده نمیشد. قدرتش شگفت انگیز به شمار مییومد. یه مشتش، میتونست یه دیوار رو فرو بریزه.
زمین و سنگها نرم میشدند.
شیه شینگ لان به توانایی خودش برای فرار از حملات مرگبار تکیه کرد. شینگلان برای یه مدت طولانی عقب نشینی روح مشکی پوش، اون رو به طرز وحشیانهای تعقیب کرد و در لحظهای تو جلوش برق زد. اون یه ضربه زد، حرکتش خیلی سریع بود. شیهشینگ لان مورد اصابت قرار گرفت و تو هوا کوبیده شد. اون شلیک کرد و به میز پذیرش طبقه اول ضربه زد. صدای شکسته شدن و افتادن وسایل به گوش میرسید.
یینه ای که روی اون دو حرف c`` حک شده بود، توی مبارزه شکسته شد.
یهشینگ از میز پذیرش به پایین غلت خورد و لبه میز رو انقدر محکم فشار داد که تقریبا چوب رو له کردش. اون نفس نفس میزد. شینگ لان واضحا درد زیادی رو تحمل میکرد اما با نگاه کردن به شیشههای شکسته شده روی زمین، چشمهاش درخشیدند.
اون اصلا نمیتونه برنده بشه. این فقط ضربه خوردنه. خیلی ناراحتم.}
یو یائوووو. یویائو وقتی ارواح رو کنترل میکنه، خوشتیپ ترینههه! ارزش دیدن یویائو رو تو اینجا داره..}
چی چی! روح شینگ لان کجاست؟ چرا بیرون نمیاد؟؟}
همه ما گفتیم اون توانایی هاشو رو بیش از اندازه دست بالا میدونه!!!}
بقه اول بیمارستان کوچک، کاملا آشفته و بهم ریخته بود. صندلیها افتاده، میز واژگون شده و برگههای سفید مثل خون شیهشینگ لان در همه جای زمین، پخش شده بودند.
شمهای رن زه به قرمزی میزد. اون دیگه نمیتونست تحمل بکنه. «من دارم میرم کمکش کنم.»
هشیائوشیائو محکم اون رو گرفت. «نکن. آروم بگیر.»
من فقط قراره بشنیم و ببینم چطور کتک میخوره؟؟؟» رن زه میخواست دست یهشیائوشیائو رو کنار بزنه.
ه شیائوشیائو فن شیه چی بود و اون رو به خوبی میشناخت. اون با یه حالتی آشفته ...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب اپ بازیگر فیلمهای ماورأطبیعی را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی

