اپ بازیگر فیلمهای ماورأطبیعی
قسمت: 91
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 91 – خانه متروکه 1552 (23)
شیهشینگلان یک دیسک تریگرام هشت وجهی در دست داشت. لوون دیسک را دید و دچار شوک شدیدی شد و بعد خوشحال شد.
قوانین دنیا، 5 عنصر، هشت تریگرام، هنر قرض گرفتن! شیهچی این آیتم را از عاشقان زامبی دریافت کرده بود.
برجستگیهای روی دیسک، نیروی مکش عظیمی را نشان میداد و خون، یکی پس از دیگری به درون شیارها میریخت. 4 رنگ در یک چشم بهم زدن جمع شدند. نور قرمز بسیار زیاد بود، نور آبی فراگیر بود، نور سبز پرجنب و جوش و نور سفید غیرقابل توقف بود. آنها برای لحظهای درگیر شدند و با اکراه در یک توپ ترکیب شدند. آنها از دیسک تریگرام هشت وجهی منفجر شدند و جهان بطور موقت تغییر کرد و همه چیز ساکت شد.
ژائوجینهوا شوکه شد. او عصای خود را بلند کرد تا جلوی آن را بگیرد، اما دیر شده بود. خیلی نزدیک بود.
«آه...!»
همه در نور سفید، پرواز ژائوجینهوا و یوجینگ را دیدند. به نظر میرسید در این لحظه زمان از حرکت ایستاده است.
شیائویائو نفسش را حبس کرد و چشمانش گشاد شد، نمیتوانست چیزی را که اتفاق افتاده بود، باور کند. شیهچی... ژائوجینهوا را دور زد؟
رنزه هنوز مثل یک کندهکاری روی چوب بیحرکت بود.
[شیهچی در حال محاسبه علیه ژائوجینهوا بود!!]
اندام شکسته یوجینگ در یک قوس کامل در هوا پرواز کرد. مقدار زیادی خون از هوا روی کسانی که روی زمین بودند، پاشیده شد و همه را غرق خون کرد.
«آه..!» فریاد یوجینگ در خانه پیچید و وقتی روی زمین افتاد، بازویش صدا کرد. او مثل آخرین مبارزه یک ماهی در حال مرگ چند بار به اطراف حرکت کرد.
ژائوجینهوا به نرده طبقه دوم برخورد کرد و لقمهای خون بیرون ریخت و به شدت روی زمین افتاد. او روی زمین خزید و پسر در حال مرگش را از دور دید. برای یک ثانیه خشکش زد و بعد درد شدیدی را در قلبش احساس کرد و نفسش تقریبا قطع شد: «یوجینگ!!!»
او فریاد کوبندهای کشید. او فریب خورد! شیهچی به او دروغ گفت تا نزدیک شود و بتواند او و یوجینگ هر دو را فورا بکشد! این بی دقتی او بود که به یوجینگ صدمه زده بود! بلافاصله پشیمان شد. او به یوجینگ صدمه زده بود!
در میان فریادهای ژائوجینهوا، شیهشینگلان به سمت یوجینگ که به شدت مجروح بود و بیهوش روی زمین افتاده بود، رفت. در حالی که ژائوجینهوا را با تحقیر تماشا میکرد، سرش را کج کرد.
ژائوجینهوا از سرتاپا غرق خون بود اما بسیار انعطاف داشت. حتی نیروی هولناک 5 عنصر، فقط به پوست و گوشت آسیب میرسانند. هیچ آسیب جبران ناپذیری به او وارد نشده بود.
یک بازیگر سطح 3 واقعا فوقالعاده بود. هنر قرض گرفتن فقط یکبار قابل استفاده بود و او باید سریع مبارزه میکرد. واکنش شدید ناشی از قرض گرفتن قوانین، از قبل به بدنش آسیب رسانده بود. شیهشینگلان دندانهایش را بر هم فشار داد تا آن را تحمل کند. سیب آدمش حرکت کرد و خون جاری شده از گوشه دهانش را با پشت دست پاک کرد.
ژائوجینهوا با دیدن شیهشینگلان در نزدیکی یوجینگ ترسید. با کمک عصایش از جا بلند شد و با عجله جلو رفت، اما دیر شده بود. فقط میتوانست با ناامیدی به سمت شیهشینگلان فریاد بزند: «اون رو نکش!»
«من-من همه چیز رو بهت قول میدم!»
او از پشت شیهشینگلان فریاد زد: «یادت نره که بازیگرا نمیتونند بازیگرا رو بکشند!» نمیتوانست برای نجات جان پسرش دشنام بدهد.
شیهشینگلان فقط پوزخند زد و به آرامی دستش را بالا برد. ناگهان دست رنگ پریده یک روح از سایه پشت یوجینگ دراز شد. دست، بدن یوجینگ را گرفت و او را با خود به ورطه تار...
کتابهای تصادفی
