فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

اپ بازیگر فیلم‌های ماورأطبیعی

قسمت: 86

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل 86 – خانه متروکه 1552 (18)

رن‌زه نتوانست صبر کند و پرسید: «بعد چه اتفاقی افتاد؟ خواهر بزرگ چطوری مرد؟»

شیه‌چی پاسخ داد: «خواهر کوچیک به روح تبدیل شد. او می‌ترسید خواهرش مردم رو بخوره، به خاطر همین دندون‌هاش رو درآورد و بی‌رحمانه اون رو کشت. می‌ترسید خواهرش بعد از مرگ به روح تبدیل بشه و به بقیه آسیب بزنه، به خاطر همین دندونا رو جاهای مختلف خونه قایم کرد. خواهر بزرگ واقعا به روح تبدیل شد و به خاطر نارضایتی‌های عمیقش، خیلی قوی‌تر از خواهر کوچیک بود. هر 2 تا خواهر توی خونه هستند، ولی یه کوه نمی‌تونه 2 تا ببر داشته باشه. خواهر کوچیک که ضعیف بود سرکوب شد و قدرت روحی اون کاهش پیدا کرد. اون فقط می‌تونه داخل بدنی که داخل دیوار پنهان شده باشه و منتظر یه نفر بمونه، تا وقتی خواهرش دندوناش رو جمع می‌کنه، کمک کنه، اون رو کاملا بکشند.»

رن‌زه و لوون مبهوت شدند.

لوون با تعجب گفت: «درباره سرآشپز چی؟ وضعیت اون چطوریه؟»

خواهر بزرگ وقتی تبدیل به روح شد مستقیما سرآشپز رو کشت و ازش خواست به دنیای اموات بیاد و براش غذا بپزه. به همین دلیله که وقتی رفتیم آشپزخونه، مواد خام یا ضایعات غذایی پیدا نکردیم. چون غذاها مال این دنیا نیستند و در واقع برای خواهر بزرگ پخته می‌شند. سرآشپز به وسیله خواهر بزرگ برده شده، به همین خاطر، تمام اعمالش به نفع خواهر بزرگ برنامه ریزی شده. دعوت ما به اینجا هم به وسیله خواهر بزرگ برنامه‌ریزی شده. اون می‌خواست از ما برای پیدا کردن دندوناش استفاده کنه تا بتونه از قید قوانین جدا بشه و بکشه.»

«بعد از مرگ خواهرا، همه کسایی که به اینجا اومدند، از جمله معشوق خواهر کوچیک و پلیسی که برای تحقیق اومده بودند، مردند. و باعث شد اینجا به یه خونه ارواح معروف تبدیل بشه و مردمی که نزدیکش بودند، از اینجا کوچ کردند. 10 سال به سرعت گذشت تا اینکه چند ماه پیش، خواهر بزرگ با ژائوجین‌هوا که از طریق یه تماس تلفنی فوق طبیعی در قرعه کشی شرکت کرده بود، ارتباط برقرار کرد. اون به ژائوجین‌هوا گفت که برای یه تجربه 6 روزه تو یه خونه مجلل انتخاب شده.»

«اینا جزئیات داستان فیلم بود.»

لوون و رن‌زه مانند تصاویر آینه‌ای یکدیگر، همانند هم حالت آرامی را نشان می‌دادند. داستان پس‌زمینه بالاخره مشخص شد. حالا خواهر کوچک با بازی ارتباط برقرار کرده و باید درخواستی از شیه‌چی داشته باشد. او هدایت می‌کرد و آن‌ها فقط می‌توانستند از آن پیروی کنند.

شیه‌چی با دیدن آرامش جزئی آن‌ها گفت: «خیلی خوشحال نباشید. خواهر کوچیک یه وظیفه به من داده، اما انجام دادنش سخته. احساس می‌کنم از کمپ خواهر بزرگ آسون‌تر نباشه.»

لوون یک صدای آه درآورد.

شیه‌چی گوشی خود را باز کرد: «من وظیفه کمپ خواهر کوچیک رو براتون می‌فرستم.»

چون شیه‌چی ابتدا با خواهر کوچک ارتباط برقرار کرده بود، سخنگوی کمپ او شده بود. سخنگو می‌تواند اطلاعاتی درباره جناح در اختیار سایر بازیکنان قرار دهد و به آن‌ها اجازه می‌داد انتخاب کنند به کمپ بپیوندند یا نه.

ژائوجین‌هوا و یوجینگ با خواهر بزرگ ارتباط برقرار کرده بودند. آن‌ها سخنگوی کمپ خواهر بزرگ بودند. یوجینگ گروه 3 نفره شیه‌چی را حذف کرده بود تا آن‌ها واجد شرایط پیوستن به اردوگاه خواهر بزرگ نباشند.

رن‌زه اطلاعات را روی صفحه دید و ناباورانه به آن خیره شد: «این...»

[مأموریت کمپ خواهر کوچک‌تر: به خواهر کوچک کمک کنید اعضای از دست رفته خود را جمع کند و او را به اندازه کافی قوی کنید تا با خواهر بزرگش رقابت کند و خواهر بزرگش را بکشد.]

[نکته1: از آنجا که اعضای خواهر کوچک‌تر توسط خواهر بزرگ‌تر خورده شده است، هیچ عضوی متعلق به خواهر کوچک‌تر در خانه وجود ندارد. بازیگر فقط می‌تواند اعضای مربوطه را در خانه انتخاب کند تا جای خال...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب اپ بازیگر فیلم‌های ماورأطبیعی را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی