همترازی با خدایان
قسمت: 65
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
قسمت 65
مامور تقریباً تعداد غیرقابل شمارشی آیتم در اختیار داشت.
برخی از آنها چیزهایی بودند که یو وون آرزوی خریدن آنها را داشت و این باعث تعجب یو وون شده بود که چگونه یک مامور در طبقه یازدهم چنین چیزهایی را در اختیار دارد. با این حال، یو وون آنقدر احمق نبود که بخواهد بی فکر خرید کند.
تا زمانی که میتوانست مقداری آدامانتیوم بخرد و کمک هفایستوس را داشت، میتوانست آیتمی بسیار بهتر از آنچه در اینجا موجود بود را بدست بیاورد.
-اینجاست.
چشمان یو وون قبل از اینکه جلوی خودش را بگیرد برق زد. حالت چهره او تقریباً احساسات واقعی او را برای مامور آشکار کرد.
بعد از پیدا کردن آدامانتیوم، یو وون همچنان جست و جو در میان آیتمها را ادامه داد اما بعدتر به روی آن برگشت.
او پرسید:« قیمت این چنده؟»
[ آدامانتیوم: 7/1 کیلوگرم ]
مامور بعد از اینکه دید یو وون به چه چیزی اشاره میکند لبخند زد.
« آدامانتیوم... انتخاب خوبیه، ولی چیزهای خوب دیگه ای هم وجود داره پس چرا اون یکیو انتخاب کردی؟»
« آیتم های تکمیل شده خیلی گرون هستند. فکر کردم که اگه مواد خام بخرم و خودم چیزی بسازم، ارزون تره.»
« که معمولاً درسته.... با این حال، برای آدامانتیوم یکم قضیه متفاوته.»
چشمان مامور خندان بود.
یو وون میتوانست بگوید که چیزی اشتباه است. به نظر میرسید که انگار مامور چیزی میداند.
« این مادهای نشکستنیه و نه تنها رسانایی مانای بسیار خوبی داره بلکه میتونه مانا رو تقویت کنه. هیچ ماده معدنی دیگه ای مثل این تو جهان وجود نداره.»
مامور چرب زبانی کردنش را ادامه داد، اما یو وون از قبل میدانست که سنگ معدنی آدامانتیوم چقدر عالی است.
یو وون با خودش فکر کرد:« آدامانتیوم تنها مادهای هست که میتونه خودش مانا رو تقویت کنه. با در نظر گرفتن سختی و دوامش، واقعاً مانند موادی برای تقلب کردنه.»
این دلیلی بود که آهنگران آدامانتیوم را مادهای رویایی توصیف میکردند اما به دلیل سختی و دوام باورنکردنی آن، کمتر از ده آهنگر در کل برج وجود داشتند که توانایی دستکاری این ماده معدنی را داشتند.
« تا زمانی که بتونی بدستش بیاری، قطعاً میتونی یک آیتم فوقالعاده ازش بسازی. البته، آهنگرهای زیادی نیستن که از پس اون بر بیان...»
« و چی میدونی؟»
«... اما تو هفایستوس رو میشناسی، نه؟»
مامور از رابطه یو وون با هفایستوس خبر داشت.
آدامانتیوم بدون شک یک ماده معدنی عالی بود اما با وجود اینکه منبع بسیار محدودی از آن وجود داشت و آهنگرهای کمی بودند که قادر به پالایش آن بودند، تقاضای کمی نیز برای آن وجود داشت.
به همین دلیل، بسته به اینکه در دست چه کسی بود، ارزش آن در نوسان بود.
« خب اون چه اهمیتی داره؟»
« خب، از اونجایی که تو بازیکنی هستی که میتونی اون را به هر آیتمی تبدیل کنی، طبیعتاً ارزشش را افزایش نمیده؟»
مامور اشتباه نمیکرد. هر بازیکن دیگری که آدامانتیوم می یافت باید در ابتدا با مانع پیدا کردن آهنگری که بتواند آن را پالایش کند، روبه رو شود و حتی اگر آن را بیابند باید هزینه ساخت گزافی بپردازند.
از این نظر، یو وون در موقعیت بسیار سودمندی قرار داشت و هفایستوس بسیار به او مدیون بود.
یو وون دندان قروچه خفیفی کرد. مکالمه بیشتر از آن چیزی که او میخواست به سمتی رفت که او دوست نداشت.
« خب، هزینه چقدره؟»
« بله. برای 7/1کیلوگرم آدامانتیوم 5/1 میلیون امتیاز خواهد بود.»
قیمت مسخرهای بود. حتی اگر آدامانتیوم بود، هزینه 5/1 میلیون امتیاز برای کمتر از 2 کیلوگرم از آن...
« من انقدر پول ندارم.»
« من میتونم وام با سود 5/11% بدم. حقیقتاً از اونجایی که بازیکن معتبری هستی، حتی میتونم بهت وام با بهره 10% بدم.»
مامورها ذاتاً کاسب بودند.
یو وون آه عمیقی کشید.
« وامی که میگی...»
مامور سرش را تکان داد.
« فکرکنم نمیشه کاریش کرد.»
« انتخاب عالیای هست! پس اون 568580 امتیازی که کم داری با قرض گرفتن از طریق وام با سود-»
یو وون گفت:« فق...
کتابهای تصادفی

