پادشاه ابعادی
قسمت: 54
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
چپتر 54: افزایش تواناییها (بخش اول)
درون اتاق برای چند لحظهای آرام بود.
همه آنها توسط کانگجون کشته نشده بودند اما پادشاهانی که در الماس احیا منتظر مانده بودند همه از او ترسیده بودند.
این تمرین بود. تا وقتی که ماه سرخ بالا بود، نمیتوانستند همدیگر را بکشند. اما یک روزی در آینده، آنها باهم روبرو میشدند.
سرنوشت پادشاهان!
آنها میترسیدند که توسط پادشاه لوکان شکست بخورند و به جهنم کشیده شوند.
هکسیا دست زد و گفت.
«هوهوهو! بهخاطر همچین چیزی هول برتون نداره. این فقط شروعشه. در آینده پادشاههای بدشانس زیادی بین شما وجود خواهد داشت.»
او ادامه داد.
«یادتون رفته؟ شما قابلیت اینو دارید که با جنگیدن با هیولاها و برنده شدن، قویتر بشید.»
چشمهای پادشاهان دوباره روشن شد.
درست بود.
آنها میدانستند که میتوانند با ارتقا سطح قویتر شوند.
تا به اینجا، آنها از نبرد مستقیم دوری کرده بودند و فقط سربازاشون را حرکت داده بودند. بنابراین، فکر مبارزه کردن آنها را مجذوب کرده بود.
به خصوص، چشمان زنیت، هاردیس و اویا که توسط کانگجون کشته شده بودند از اشتیاق پر شده بودند.
-لوکان! اگه اون رو شکست ندم اونوقت اونی که میمیره منم.
-اه! باور نکردنیه. چه مهارتی کسب کرده که اینقدر قوی شده؟
کانگجون همین که واکنش دیگر پادشاهان را دید از درون خندید.
برای دیگر پادشاهان سخت بود چون آنها علاقهای به جنگیدن با هیولاها برای ارتقای سطحشان نداشتند.
اما به لطف حرفهای هکسیا، پادشاهها از عطش نبرد پر شدند.
اشخاصی که پولشان را جهت بالا بردن سرباز استفاده میکردند، تصمیم گرفته بودند که با هیولاها بهطور مستقیم مبارزه کنند.
البته، اهمیتی نداشت.
کانگجون قصد نداشت به هیچکدام آنها ببازد.
سپس هکسیا به سوی کانگجون چرخید و لبخند زد.
«پادشاه لوکان، تو برنده شدی. همونطور که قول دادم، به تو جایزه داده خواهد شد.»
[شما 50 امتیاز دستاورد ماه سرخ دریافت کردید.]
[امتیاز دستاورد ماه سرخ: 150]
همانطور که او گفت، امتیاز رسمی کانگجون از۱۰۰ تا ۱۵۰ تا افزایش یافت.
در اون لحظه، یک ماموریت جدید جلوی کانگجون نمایان شد.
[ماموریت یازدهم: 300 امتیاز دستاورد ماه سرخ کسب کنید.]
-غرامت: تجربه، 4000 گره، 30 سنگ ماه کوچک
ماموریت این بار راجع به به دست آوردن مقدار مشخصی از امتیاز بود.
300 امتیاز.
اگه 150 امتیاز دیگر در جلوتر بدست میآورد امکان پذیر بود.
هکسیا به کانگجون زل زد و اعلام کرد.
«پادشاه لوکان! تا نبرد بعدی، تو پادشاه کل این ارتش میشی.»
«پادشاه کل؟»
«به این معنیه که تو رهبر پادشاهها میشی. البته، همش تشریفاتیه و نیاز نیست نگرانش باشی. مگر اینکه من چیز دیگهای بهت بگم، بیشتر نبردها جداگانه حساب میشن.»
«متوجهم.»
حالت چهره پادشاهان در الماس احیا بهم پیچید. علیرغم تشریفاتی بودن، برای آنها سخت بود که قبول کنند که کانگجون رهبر آنهاست.
هرچند، نمیتوانستند شکایتی کنند چون او برنده شده بود.
یک تمرین بود ولی کانگجون برنده شده بود و آنها شکست خورده بودند.
آنها نمیتوانستند مستقیما غری بزنند.
«بعضی اوقات وقتی که سربازان پادشاه شیطانی دوم رو از پا در میارید شما میتونید یک سنگ ماه کسب کنید که این شکلیه. اگه اون رو به مرکز فرماندهی بیارید، یک سنگ ماه کوچک به شما یک امتیاز خواهد داد. و اگه بزرگ باشه 3 امتیاز دستاورد میده.»
چشمان پادشاهان برق زد.
سنگ ماه!
آنها میتوانستند امتیاز دستاورد در ازای سنگها کسب کنن.
در دنیای ماه سرخ، امتیاز دستاوردها برابر با جان آنها بود.
هرچه امتیاز دستاورد بیشتر میبود به آنها جوایز بیشتری داده میشد، باعث میشد که آنها در دنیای واقعی نیز به یک بنیاد تبدیل شوند.
آنها باید سنگ ماههای زیادی را کسب میکردند.
برای این کار، نیاز داشتند که هیولاهای زیادی را بکشند!
چشمهای پادشاهان شعله...
کتابهای تصادفی

