پادشاه ابعادی
قسمت: 39
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
چپتر 39: زیر پا له کردن بچه پولدار
جونگ کوآنگهیون نمیتوانست بلافاصله پایگاه کانگجون در ساختمان دیفنگ را نابود کند.
بخش مسکونی تا پایان مهلت قرارداد قلمرو کانگجون میماند. اما زمانی که قرارداد به پایان میرسید و آن محل به کونگ کوآنگهیون تعلق میگرفت، کانگجون در موقعیت دشواری قرار میگرفت.
همه اینها به دلیل قدرت پول بود! او صاحب یک ساختمان هفت میلیاردی بود، پس خریدن ساختمان دیفنگ برای جونگ کوآنگهیون کار مشکلی نبود.
اما، کانگجون نیز پول داشت. 12.5 میلیون وون.
البته، این برای جونگ کوآنگهیون رقت انگیز بود. با اینحال، اگر کانگجون به درستی از آن استفاده میکرد میتوانست اسلحه قدرتمندی علیه جونگ کوآنگهیون باشد.
«جونگ کوآنگهیون! حتما فکر میکنی خیلی قدرتمند هستی. فکر نکن به همین زودی برنده شدی.»
کانگجون لبخندی موزیانه زد.
«این بی معنیه! حتی اگه ساختمان دیفنگ رو بخری، جنگ هنوز تموم نشده.»
کانگجون به هیچ وجه قصد نداشت پایگاه خود در ساختمان دیفنگ را تسلیم کند. پایگاهش، سربازخانه و موسسه تحقیقاتی او آنجا بود.
با اینحال، تصمیم گرفت برای بدترین شرایط آماده شود.
یک پایگاه جدید!
برای یک حاکم، این امکان وجود داشت که بیش از یک پایگاه داشته باشد. اگه حاکم در واقعیت پول کافی داشته باشد حتی میتواند هزاران پایگاه بسازد.
با اینحال، ساخت یک پایگاه جدید تا حدودی دشوار بود.
جمع آوری پول، اجاره یا خرید پایگاه جدید در دنیای واقعی زمان بر بود. سپس او باید صبر میکرد تا درب دنیای رویاهای تهی باز شود. پایگاه، تنها پس از ورود به رویاهای تهی قابل ساختن بود.
مشکل این بود که حاکم میبایست به تنهایی با هیولاهای نزدیک پایگاه جدید میجنگید! این میتوانست خطرناک باشد.
البته، افراد ثروتمندی مانند جونگ کوآنگهیون میتوانستند پایگاه جدید خود را تحت شرایط موردعلاقه خود بسازند. اگر خود صاحب ساختمان باشد، برایش هیچ خطری ندارد و منابع زیاد، به این معنی است که فرد میتواند به راحتی سربازخانه و موسسه تحقیقاتی مورد نیاز خود را بسازد.
شرایط کانگجون کاملا متفاوت بود. حتی اگر او 12.5 میلیون وون داشت، این تنها به او اجازه میداد یک سوئیت آپارتمانی با امکانات مناسب اجاره کند.
با اینکه تنها یک اتاق بود، باز هم از بخش مسکونی دیفنگ بهتر بود. و اگر از پیش خالی باشد، حتی میتوانست بلافاصله پس از امضای قرارداد، نقل مکان کند.
سوئیت آپارتمان اِکو.
آنجا اخیرا باز شده بود و امکاناتش در مقایسه با بخش مسکونی دیفنگ، شگفت انگیز بود. آنجا سرویس بهداشتی با حمام بزرگ و حتی سینک روشویی داشت. تخت هم برای خوابیدن، خیلی راحت به نظر میرسید.
حالا که کانگجون پول در میآورد، دلیلی نداشت یک آپارتمان ارزان قیمت اجاره کند. به هرحال، نزدیک دیفنگ، محلهای ارزان قیمت زیادی وجود نداشت.
«هوهو! چه مرد خوشتیپی. اینجا تمیزه و امکانات خوبی داره. تو کارمند دفتری هستی؟»
صاحب سوئیت آپارتمان که یک زن سی ساله بود، به کانگجون خوشامد گفت.
«بله. اینجا اتاق خالی هم داره؟»
«با اینکه خیلی وقت نیست اینجا باز شده، خیلی از اتاقهامون پر شدن. اتاق 307 چطوره؟ ماهی 520.000 وون قیمت اجارشه، ولی برای ماه اول، بهت 20.000 وون تخفیف میدم. کی اسباب کشی میکنی؟»
بیشتر اتاقها پر شده بودند و به نظر نمیرسید اتاقهای زیادی خالی باشند. در حقیقت، به همین دلیل اینجا را انتخاب کرده بود.
«پس فردا نقل مکان میکنم. بقیه پول رو همون موقع پرداخت میکنم.»
کانگجون 50.000 وون به عنوان پیشپرداخت داد و برای اتاق 307...
کتابهای تصادفی


