فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

ازدواج با یک شرور دل‌رحم

قسمت: 38

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

چپتر 38-اون‌ها به حدی از رابطه رسیده بودند که باهم روی تخت می‌خوابیدند. (1)

.......سرفه.....

در دنیای تاریک، ناگهان آقای گرگ خاکستری صدای روان رو از فاصله کمتر از نیم متری شنید. اون مات و مبهوت شده بود.

اون به تهدیداش گوش نداده بود.

اون از اینکه یه نفرین شده‌است، نمی‌ترسید.

اون، روی زمین سرد رهاش نکرده بود.

اون اصلا کنارش خوابیده بود!!!

طعم فلزی خون تو گلوش حس شد و درد خفیفی تو سینه‌اش داشت.

به غیر از بی‌قراری، یوان جو نمی‌تونست با کلمات احساسش رو توصیف کنه. اون به طور غریزی پوست حیوانی که زیرش بود رو با قدرت بیشتری چنگ زد. پنجه‌هاش مستقیم تو پوست حیوانی فرو می‌رفتن و باعث شدند ده سوراخ کوچکی که قبلا پاره کرده بود تبدیل به ده تا سوراخ بزرگ بشن.

پنجه‌های تیزش، تخت سنگی رو لمس کردند. تخت سنگی‌ خیلی خاصی که به دست آورده بود. در اون زمان، اون نمی‌دونست چه احساساتی اونو به این سمت تخت سوق دادن. آقای گرگ خاکستری به حالت عادی‌اش برگشت.

به نظر می‌رسید، ناگهان آقای گرگ متوجه شد که الان قیافش چطوریه. نوک گوشاش، که زیر موهای مشکی‌اش پنهان شده بودن، بلافاصله رنگ قرمزی به خودشون گرفتن.

اون به طور غریزی چشم‌های عمیق، زیبا، شیشه‌ای مات آبی-خاکستری خودشو بست. مژه‌های بلندش به آرومی تکون می‌خوردن. اون لب‌هاشو محکم بهم فشار دا...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب ازدواج با یک شرور دل‌رحم را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی