فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

ازدواج با یک شرور دل‌رحم

قسمت: 25

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

چپتر 25- شاید اون خز زیادی در فرم شیطانی‌اش داشت. (1)

دانه‌های درشت برف از آسمان روی موهای روان چیوچیو فرود می‌اومدند. کم کم، دانه‌های برف با بازدم روان آب می‌شدن و به تکه‌ای از یخ تغییر شکل می‌دادن. هر دقیقه نفس کشیدن برای روان سخت‌تر می‌شد.

پاهاش بیش از اندازه کار کرده بودن و اون نمی‌تونست دیگه تکون‌شون بده. رفته رفته، روان حتی قدرتش برای بالا آوردن بازوهاش رو هم از دست داد.

پوست در معرض دیدش کاملا از سرما سفت شده بود. روان چیوچیو تمام تلاشش رو کرد تا با کمک دست‌هاش بتونه از روی زمین بلند شه.

هوا دیگه کاملا سیاه و تاریک شده بود، روان سعی کرد تا چشم‌هاشو بیشتر باز کنه تا واضح‌تر ببینه، اما اون فقط یه سایه‌های محوی رو می‌دید.

صدای زوزه باد شنیده می‌شد. اما روان می‌تونست صدای ضعیف قدم‌های کسی رو توی باد بشنوه، صدای اون قدم‌ها ناهموار و غیرعادی به نظر می‌رسید. همه این صداها از سمت ورودی غار می‌اومدن.

ضربان قلبش از ترس بالا رفت.

افکار زیادی از ذهنش گذشتن‌. نکنه این قدم‌ها متعلق به شیاطینی بودند، که گرگ خاکستری، تو گذشته اون‌ها رو اذیت کرده بود و الان این‌جا بودن تا انتقام بگیرن؟

شاید هم اون آدمای ظالم و عبوس اومده بودند تا بکشنش؟

برای چند دقیقه روان چیوچیو فکر کرد که گرگ خاکس...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب ازدواج با یک شرور دل‌رحم را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی