فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

ازدواج با یک شرور دل‌رحم

قسمت: 1

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

چپتر 1- ازدواج با گرگ شیطانی زشت و چلاق؟ (1)

«چیوچیو»

«روان چیوچیو»

«روان چیوچیو؟ تو چت شده؟ رئیس داره باهات حرف می‌زنه.»

صدای مبهم و جذابی کنار گوشش حرف می‌زد که به صدایی نرم و ملایم منتهی شد. این زن به صدا زدن نام روان چیوچیو ادامه داد.

کسی شانه‌اش را به آرامی فشار داد. روان چیوچیو حس می‌کرد بدن و سینه‌اش درحال آتش گرفتن است. درد سوزناکی بود که باعث می‌شد اندام کرخت شده‌اش را دوباره حس کند. انگار که بدنش در یک یخچال حبس شده است.

روان چیوچیو به طور غریزی سوال کرد؛ کی باهاش صحبت می‌کرد؟ بلافاصله کاملا از خواب بیدار شد. چرا کسی باید توی اتاقی که درست وسط یک زیرزمین اجاره کرده بود باشه؟

روان چیوچیوی ترسیده، سردرد خفیف‌اش را تحمل کرد و چشمانش را به زور باز کرد. چهره‌ای دوست داشتنی و زیبا را دید.

یک زن زیبا در مقابل‌اش ایستاده بود. آن زن ابروهای بلند و خمیده‌ای مانند برگ درخت بید داشت، چشم‌هایی باریک با نگاهی خواب‌آلود، لب‌های گیلاسی و سری پر از موهای مشکی که به سادگی بسته شده بودند. یک کت سفید از خز خالص روباه پوشیده بود. خال روی صورت‌اش چهره اش را معصومانه‌تر و زیباتر می‌کرد. حرکات ریز زیبای چشمانش جذاب بود.

پشت سر این شخص زیبا، عده‌ای از مردم قرار داشتند که صورت های‌شان را با جوهر آبی و قرمز رنگ کرده بودند، که اورا به یاد خطوط چهره‌ی شیر می‌انداخت. هم‌چنین آن‌ها خزهایی از...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب ازدواج با یک شرور دل‌رحم را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی