جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس
قسمت: 514
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل514 - پدیده عجیب و حسادت؟
--------------------------------------
[نابودی آسمان در حال سقوط -]
[شکل فعلی: نیزه.]
[رتبه: سلاح روح.]
[قدرت حمله فیزیکی: ۱۰۰۰]
[دوام: ????]
[گزینهها -]
[گزینه ۱: در حال حاضر به آرامی به روح بای زهمین متصل است، اما صاحب واقعی آن میتواند آن را به میل خود بازخواند. به غیر از این، هیچکس به جز کسانی که تاییدیه نابودی آسمان در حال سقوط را دریافت کردهاند، نمیتوانند از آن استفاده کنند.]
[گزینه ۲: تا زمانی که کاربر ایدهای واضح از ترکیب و ویژگیهای آن داشته باشد، با استفاده از مانا، میتواند شکل نابودی آسمان در حال سقوط را به هر سلاحی که میخواهد تغییر دهد.]
[؟؟؟؟؟؟؟؟؟]
[توضیحات: یک قرارداد روح باید شکل بگیرد تا قدرت واقعی سلاح آشکار شود و تنها پس از آن میتوان قدرت حقیقی نابودی آسمان در حال سقوط را دید. الزامات تشکیل یک قرارداد روح با نابودی آسمان در حال سقوط در حال حاضر ناشناخته است.]
--------------------------------------
«.... این چه کوفتیه؟» بای زهمین با چشمانی گشاد شده از حیرت به فضای خالی روبرویش نگاه کرد.
او انتظار داشت که نیزه طلایی ضعیف شود، اگرچه دلیل آن را نمیدانست زیرا میتوانست اینطور احساس کند. با این حال، قطعاً انتظار نداشت که چنین پنجره وضعیت اسفباری را مانند آنچه در حال حاضر میدید ببیند.
«بدون رشد با سطح؟ بدون رشد تدریجی همراه با کاربر؟ هیچی؟» بای زهمین طوری سلاح را در دستش تکان داد که انگار انتظار پاسخ انسانی از آن را داشت.
البته اصلا جوابی نگرفت. نه حتی یک درخشش عجیب و غریب که در بسیاری از رمانها وجود داشت که در آن سلاحها سعی میکردند چیزی را نشان دهند اما به دلیل ضعفشان پس از یک جنگ افسانهای یا چیزی شبیه به آن به خواب رفته بودند... چنین چیزی وجود نداشت.
اگرچه نابودی آسمان در حال سقوط سلاح قدرتمندی بود زیرا ۱۰۰۰ امتیاز حمله را نمیشد در این مرحله از آخرالزمان دست کم گرفت، اما در واقع برای بای زهمین کافی نبود. اگر نابودی آسمان در حال سقوط قبل از ساخت آخرین کلمات اژدهای صاعقهی سرخ در مقابل او ظاهر میشد، ممکن بود اوضاع فرق کند. اما حالا که قدرت وحشتناکی را که یک سلاح با ۱۰۰۰۰ حمله فیزیکی میتوانست ایجاد کند چشیده بود، بای زهمین دیگر نمیتوانست به عقب برگردد.
حتی دستکش راز تندر که بای زهمین به عنوان یک سلاح ثانویه ساخته بود، نه تنها ۱۵۰ امتیاز حمله فیزیکی بیشتری نسبت به نیزه طلایی داشت، بلکه در مجموع ۸۰۰ امتیاز آسیب جادویی را نیز برای او فراهم میکرد.
مطمئنا، داشتن سلاحی که به معنای واقعی کلمه تخریب ناپذیر بود چیز خوبی بود، اما چه فایدهای داشت اگر حتی از سلاح ثانویه ضعیفتر بود؟ بای زهمین واقعاً نمیدانست در مورد آن چه احساسی داشته باشد.
او انتظار داشت که نیزه ضعیف شود اما نه تا این اندازه!
«علاوه بر این، سلاح روح چیه؟» بای زهمین با اخم خفیفی به نیزه نگاه کرد. «مثل هر چیز عجیبی که مربوط به ثبت روح و تکامله، سلاح روح قطعا ربطی یه به قدرت روح داره. اما این چیزا چطور کار میکنن...؟ نه، برای شروع، از کدوم جهنمی میشه یکی رو دریافت کرد؟»
اگرچه به نظر میرسید نابودی آسمان در حال سقوط سلاحی ساخته شده توسط یک آهنگر بود، بای زهمین به هیچ وجه نمیتوانست درک کند که چگونه میشد تجهیزاتی را ساخت که قادر به آزادانه تغییر شکل دادن بودند. علاوه بر این، نابودی آسمان در حال سقوط حتی رتبه خاصی هم نداشت!
«فراموش کن، فراموشش کن.» بای زهمین سرش را تکان داد تا خیلی به آن فکر نکند.
او به طور موقت نه چیزی در مورد سلاحهای روح میدانست و نه میدانست که چگونه میتواند قدرت واقعی نیزه طلایی را آزاد کند. با این حال، حداقل، بای زهمین گنجی به دست آورده بود که شاید روزی درخشش خود را برای تمام جهان آشکار کند.
علاوه بر این، حتی با وجود اینکه بای زهمین از قدرت حمله پایینی که نابودی آسمان در حال سقوط در مقابل آخرین کلمات اژدهای صاعقهی سرخ داشت شکایت کرد، در واقع راضی بود. به هر حال، قدرت حمله شمشیر بزرگش وحشیانه بود، بنابراین بای زهمین از به کار بردن آن روی زمین احساس امنیت نمیکرد.
...کتابهای تصادفی

