جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس
قسمت: 203
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۲۰۳ - دستکاری خون مرتبه دوم و فعال سازی دوم
با دستور بای، ثبت روح بلافاصله شروع به کار کرد و بار دیگر قدرت خود را نشان داد.
بطریهای خون که به طور منظم بالای قفسه چیده شده بودند شروع به حرکت کردند تا اینکه چوب پنبههایی که داخل را از بیرون بسته بودند به آرامی شروع به چرخش کردند تا جایی که باز شدند انگار که دستی نامرئی آنها را کنترل میکند.
حالا با از دست دادن جسم مانع، خون داخل تقریباً بیست بطری به آرامی بالا آمد و شروع به پرواز در وسط هوا کرد.
مهم نیست که چند بار اینو میبینم، از دیدنش خسته نمیشم. بای زهمین در حالی که با تعجب تماشا میکرد که لیترها خون داخل بطری که در دستانش بود بهشکلی جادویی بالا میرفت و به بقیه خون پیوست و مارپیچ بزرگی را تشکیل میداد.
با مشاهده یکپارچه خون طبقهبندی نشده، خون مرتبه اول، و خون مرتبه دوم، حتی کسی که نمیدانست اینجا چه خبر است به دلیل تفاوت واضح در کیفیت خونها قطعا میدانست که کدام خون بهتر است.
خون دقیقاً شصت و شش دشمن که توسط بای زهمین سلاخی شده بودند در ابتدا به آرامی شروع به چرخش کرد، اما در عرض چند ثانیه سرعت چرخش در حال افزایش بود تا اینکه دیگر نمیشد تشخیص داد که چیست. تنها چیزی که در چشم بود یک گوی عظیم از خون بود که بهطرز شگفت انگیزی سریع میچرخید.
درست زمانی که بای زهمین به این فکر میکرد که بعد از آن چه میشود، مانای جهان اطرافش به شدت تکان خورد. او به وضوح میتوانست تغییر فوری را حس کند.
بای با تعجب اشاره کرد: مانا داره توی خون میریزه...
ثبت روح میتواند مانا را به دلخواه کنترل کند و با این انرژی هر کاری که میخواهد انجام دهد. لیلیث در حالی که تغییرات خون را با چشمانی درخشان مشاهده میکرد، آرام اضافه کرد.
کره خونی به آرامی از مرکز شروع به روشن شدن کرد. در ابتدا فقط یک نقطه نورانی کوچک بود، اما طولی نکشید که آن نقطه کوچک مانند امواج دریا به کل کره گسترش یافت و در عرض چند ثانیه کل گوی با رنگ یاقوتی شدیدا روشن شروع به درخشش کرد.
درخشش کره خونین آنقدر زیاد بود که بای زهمین و لیلیث ناخودآگاه چشمان خود را بستند تا کور نشوند.
تق...
...کتابهای تصادفی



