جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس
قسمت: 193
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۱۹۳ - زیبایی بیرونی و زیبایی درونی
در مجموع حدود بیست دقیقه گذشت و هر دو، بای زهمین و شانگوان ساکت ماندند. هر دو بیسر و صدا استراحت کردند و سعی کردند هر چه سریعتر انرژیشان را بازیابی کنند.
اگرچه هر دو، حداقل یک بار پس از جذب نیروی روح خرس فوقالعاده قوی کهن مرتبه دوم، بالا رفته بودند، و ۱۰۰٪ استقامت و مانا مصرف شده در طول نبرد را بازیابی کرده بودند، خستگی، به نظر میرسید از اعماق وجودشان میآمد. روح چیزی نبود که ثبت روح بتواند به طور اتفاقی فقط با چند بار بالا رفتن سطح آن را تسکین دهد.
فشاری که بای زهمین و شانگوان در طول نبرد با اولین دشمن مرتبه دوم خود با آن مواجه شدند به حدی رسیده بود که در حین مبارزه، استقامت بیشتری نسبت به حالت عادی مصرف کردند.
آیا میتوانیم برنده شویم؟ آیا میتوانیم زنده بمانیم؟ تکلیف بقیه چی میشه؟ نزدیکان و عزیزانم چطور؟ همه اینها و بسیاری دیگر سوالاتی بودند که هردو دائماً در هر ثانیه و هر دقیقهای که میگذشت با آنها روبرو میشدند.
بای زهمین از این نظر تفاوتی با شانگوان نداشت. از این گذشته، در حالی که او مطمئن بود که حداقل نمیمیرد، حتی اگر به شدت مجروح شود، واقعیت این بود که او نیز به برنده شدنش اعتماد نداشت.
بای زهمین که کاملاً با خودش صادق بود، معتقد بود که میتواند خرس باستانی به طرز شگفت انگیزی قوی مرتبه دوم را دور کند. در مورد کشتن آن، چنین چیزی هرگز به ذهن او خطور نکرد.
با این حال، اضافه کردن دو نفربر ام۳ به معادله، همه چیز را تغییر داد.
علاوه بر این، اگر بای زهمین بیش از شصت امتیاز آماری رایگان ذخیره کرده بود تا در هر یک از آمارهای کلی خود توزیع کند، و قدرت او را به اندازهای افزایش داد که خرس فوقالعاده قوی کهن مرتبه دوم را تهدید کند، قطعاً این کار را نمیکرد. قادر به جنگیدن برای مدت طولانی نبود.
«خوشبختانه، جنبش رعد و برق وسط نبرد تموم نشد، وگرنه تشخیص اینکه سر اون خرس لعنتی منفجر شد یا سر من بود که منفجر میشد مشکل بود.» بای زهمین نتوانست با صدای بلند شادی نکند.
آمار چابکی خرس باستانی به طرز شگفت انگیزی قوی مرتبه دوم، بدون شک بالا بو...
کتابهای تصادفی
