جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس
قسمت: 190
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۱۹۰ - نبرد شدید تا مرگ!
خرس مرتبه دوم سریعتر از آنچه بای زهمین انتظار داشت واکنش نشان داد، زیرا حتی قبل از اینکه بتواند مشت دوم را بزند، جانور بدنش را برگرداند و در حالی که نشانههایی که روی خز سوختهاش قرار داشتند با رنگ کهربایی شیطانی میدرخشیدند، غرش کرد.
موج صوتی که نشان دهنده فعال شدن یک مهارت حمله از نوع روح بود به سمت بای زهمین پرواز کرد. با این حال، او تصمیم گرفت جاخالی ندهد و در عوض به حرکت رو به جلو ادامه داد.
همانطور که حمله معنوی به ذهن و روح او حمله میکرد، گوشواره روحانی در گوش چپ او نور کم رنگی را منتشر کرد. درد ذهن بای زهمین بلافاصله از بین رفت و تنها یک سردرد کوچک باقی ماند.
من فقط میتونم یه بار دیگه حمله کنم. بای زهمین در حالی که مشتش بار دیگر به شدت به سینه جانور برخورد کرد، فکر کرد.
به غیر از صدای انفجار، صدای شکستن استخوانها در همه جا طنین انداز شد و خرس مرتبه دوم همزمان با فرورفتگی سینهاش به داخل، به طرز دردناکی غرش کرد.
ناخودآگاه یا خودآگاه، درست زمانی که با حمله بای زهمین به پرواز در آمد، جانور به شدت مشت چپش را تاب داد و او را به شدت شگفت زده کرد.
بای زهمین که انتظار چنین واکنشی را نداشت، با عجله هر دو دستش را بالا برد، سرش را بپوشاند و زمانی که پنجه جانور به بدنش برخورد کرد، احساس برخورد با یک کامیون را داشت.
با این حال، او به سختی نیم قدم عقبتر کرد.
بای زهمین برای مبارزه با درد، زبانش را گاز گرفت و در حالی که دو کلون رعد و برق ایجاد میکرد، دوباره به سمت جلو حرکت کرد.
خرس مرتبه دوم به طرز باورنکردنی خشمگین بود زیرا همین مهارت یکی از دلایل اصلی وضعیت بد فعلی آن بود. با این حال، در میان آن همه خشم، ترس از مرگ شروع به گسترش در تمام رشتههای وجودش کرد.
جانوران مرتبه اول، بر خلاف جانوران طبقه بندی نشده، دشمنان را به منظور تکامل شکار میکردند. به عبارت دیگر از سیر تکاملی پیش روی خود آگاه بودند و نمیدانستند ترس چیست; آنها عموماً از هیچ نبردی عقب نشینی نمیکردند و با زامبی ضد جادوی مرتبه اول که این گروه در دانشگاه کشته بود، فرق میکردند.
...کتابهای تصادفی

