سیستم خوناشامی من
قسمت: 592
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۵۹۲ سه شعله
سرمایه گذاری جدید و همکاری بین کرو و خانواده نفرین شده موفقیت آمیز بود. کوئین از موافقت بلیپ با برنامه خود مطلع شده بود. او هرگز دوست نداشت برای گریلشها کار کند و احساس میکرد که در دستان آنها، در هرحال افراد بیشتری جان خود را از دست میدهند.
او ترجیح میدهد که مردم خودش کنترل سرنوشت خود را در دست داشته باشند، اما آنها حقیقتا قدرت انجام این کار را نداشتند. بلیپ فقط امیدوار بود که این همکاری مانند برخی از موارد قبلی که تقریباً همه آنها را در یک لحظه از بین بردند، به پایان نرسد. در هر صورت، اگر کاری انجام نمیدادند، به هر حال توسط سپرخورشیدیها مورد حمله قرار میگرفتند.
داخل دفتر بلیپ، گروه کوین، بلیپ و ردههای بی او از جمله نیم در جلسه بودند. این اولین جلسهای بود که آنها بهعنوان شرکای مشترک داشتند. بلیپ تصمیم گرفته بود که مگان را از نقشهها مطلع کند، زیرا او از حمایت زیادی در بین کروها نیز برخوردار بود، و مدت زیادی در کنار آنها گذرانده بود.
یک میز در یکی از اتاقهای خالی تمرین گذاشته بودند و به بقیه گفته بودند که فعلا نمیتوانند از آن استفاده کنند.
بخش اول جلسه اشاره به اتفاقاتی بود که در زمان نبود لیندا و کوئین رخ داده بودند، و اینکه چه کسی و چرا دنیس در همه اینها نقش داشت.
کوئین هنوز حتی به دوستان و همتیمیهایش نگفته بود که چه اتفاقی افتاده است، بنابراین این برای آنها نیز غافلگیرکننده بود.
بلیپ گفت: «و به همین دلیله که از این به بعد با همدیگه همکاری میکنیم. تصمیمش گرفته شده»
نیت و سم لبخند بر لب داشتند. آنها فکر میکردند که شاید زمانی باید درگیر ماجرا شوند تا به کوئین در طرحش برای ایجاد گروه خودش کمک کنند، اما به نظر میرسید که او قبلاً همه کارها را انجام میداد.
«مگان، ازت میخوام که اعضای جناح را از حمله احتمالی مطلع کنی. فقط قضیه رو شمرده و قابل فهم بهشون بگو. من نمیخوام کسی وحشت کنه یا قضیه به گوش خانوادههاشون برسه. اگه اینجوری بشه، کاری از دستمون برنمیاد. ولی مطمئنم یه راهی پیدا میکنی که از پسشون بربیای.»
او در پاسخ سرش را تکان داد که کلمات او عزمش را قدرت بخشیدند. مگان اصلاً از همکاری شکایت نکرد. این به این دلیل بود که او میدانست که پائول تحت چه فشاری قرار گرفته است. او مرگ میچل را نیز گردن گریلشها انداخت.
«نیت، از اونجایی که تو در مبارزه تن به تن بهترینی، میخوام تو این زمینه اموزش کروهارو شروع کنی. ماموریتهارو فعلا به رده پایینها محدود میکنیم، مگر اینکه با ماموریت خاصی روبه رو بشیم. خاندان سپر خورشیدیها استادان مبارزه تن به تنن. حتی اگر اعضای ما از سلاح استفاده کنن، خوبه که بدونیم چجوری در مواقع نیاز واکنش نشون بدیم.»
«سم، من ازت میخوام اون مغز و کلهی گندت رو به کار بندازی و نقشه فرار درست و حسابی برای بقیه جور کنی. هزینه لازم برای خرید و راه انداختن انتقالگر رو بهت میدم که کشتی بزرگ رو به محل استقرار کرو متصل کنه. کوئین گفت که چند نفر رو میفرسته تا با شما پرواز کننن و به کشتی برگردن.»
هیچ کس نیز در این مورد شکایتی نداشت، چرا که سم بارها خودش را ثابت ک...
کتابهای تصادفی

