سیستم خوناشامی من
قسمت: 456
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
کوئین با دیدن خوناشامهای اطرافش پر از اعتماد به نفس شد.
شاید به این خاطر بود که حس میکرد آنها همه خوناشامهای عادی بودند و نجیبزادهای میانشان وجود نداشت.
آن غریزهای که معمولاً او را به فرار دعوت میکرد، در اینجا کار نمیکرد.
او هنگام مبارزه با برخی از خونآشامها، مانند جین، کلارک و ادوارد ترس را تجربه کرده بود اما حالا هیچ ترسی را احساس نمیکرد، حتی با وجود اینکه تعدادشان بیشتر بود.
اما تیمی که مقابلش ایستاده بود همچین اطمینان خاطری را نداشت.
او تمرینات ادوارد و کوئین را دیده بود و میدانست که او ادوارد را زخمی کرده اما در آن زمان این اتفاق بهخاطر حرکت عجیبی بود که با توانایی سایه انجام میشد.
مسئله این بود که کوئین در میدان باز از توانایی سایهی خود استفاده نمیکرد.
مگر اینکه بخواهد به همهی خونآشامها اعلام کند که مجازاتگر در محیط بیرونی قلعهی دهم ایستاده.
آنها نمیدانستند که همه رهبران خونآشام از چنین چیزی مطلع بودند، اما نمیتوانستند کاری برایش بکنند.
دیدن چهرهی مغرور خونآشام ناشناس و جوان، سایر بزرگسالان را آزار میداد.
خوناشامی که رهبر گروه بود و جلوتر ایستاده بود و موهای مدل موهاویک داشت، گفت:
«نکشیدش. نمیخوایم برای کشتن کسی که از همون خانوادهست تو دردسر بیوفتیم. ادوارد خودش میاد سراغمون، مطمئن بشید بازم بهمون برخورد نکنه.»
خونآشامها شروع به حمله کردند و تیمی و کوئین هم هر دو خود را آماده کردند.
تیمی درست میگفت، کوئین در این مبارزه از توانایی سایهی خود استفاده نمیکرد اما چیز دیگری را در چنته داشت.
کوئین با دیدن دو خوناشامی که از جلو حمله کردند، دو ضربهی خونین که با QI ترکیب شده بودند را رها کرد.
خونآشامها به روش خودشان ضربه را پاسخ دادند.
اما آنها با شگفتی ناخوشایندی مواجه شدند، وقتی هر دو لایهی اوورا برخورد کرد، برای کوئین شکست و به راه خود ادامه داد.
این اتفاق غیرمنتظره بود و خونآشامها با آن ضربهی قوی از مبارزه خارج شدند.
اما این موضوع توجه دیگران را از هدفشان منحرف نکرد.
افراد دیگر همین حالا نیز به نزدیکی کوئین رسیده بودند و حمله کردند.
با این حال همگی بسیار کند بودند و حتی یک خراش هم روی تن کوئین ظاهر نشد.
در نهایت، او با استفاده از قدرت فلش استپ، توانست خود را پشت سر آنها برساند.
او با سرعت در حالی که به یکی از خوناشامها لگد میزد، دو تا از سرهای آنان را هم از جا کند.
[مهارتهای فعال، فعال شد!]
با استفاده از قدرت دستکش، آنها خیلی زود روشن شدند و چند ثانیه بعد، یک شوک آبی آنها را خیره کننده جلوه داد و سپس با قدرت از دستکشها خارج شد.
قدرت حمله قویتر از قبل بود و دلیلی برای این موضوع وجود داشت.
با دوباره مرور کردن توضیحات فهمیده بود که اگر منبع قدرت دیگری وجود داشته باشد، زمان خنثی شدن و قدرت مهارت فعال تغییر میکند.
در حال حاضر او در حال تست تئوری خود بود؛ چه اتفاقی م...
کتابهای تصادفی


