فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

سازنده روح

قسمت: 8

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
چپتر ۸: بازگشت شخصیت اصلی
ناهاتو حمله کرد؛ موجی سریع از قدرت، مشت سنگینی به سمت صورت اسحاق پرتاب شد...
اما در کمال ناباوری، اسحاق جاخالی داد.
چطور؟ خودش هم نمی‌دانست.
در همین لحظه، بخش‌هایی پراکنده از گذشته، از چرخه‌های بی‌پایان در ورس بینهایت، در ذهنش ظاهر شدند.
او بارها مرده بود. گاه فقط چند دقیقه پس از شروع چرخه، گاه تا یک سال تمام زنده مانده، جنگیده، فرار کرده، یاد گرفته...
او مجبور شده بود در یکی از آن چرخه‌ها، پس از مرگ خانواده‌اش، برای انتقام، هر لحظه را صرف تمرین و بقا کند.
و حالا، آن خاطرات برگشته بودند.
اما ناهاتو فقط یک انسان معمولی نبود؛ او از کاربران سطح ویژه کشوری بود.
قبل از آن‌که اسحاق حتی فرصت کند دوباره فرار کند، ناهاتو با لگدی مهیب او را به دیوار کوبید.
بدن اسحاق مثل عروسکی بی‌جان روی زمین افتاد.
ناگهان صدایی در فضا پیچید:
«فعال شد...»
چی فعال شد؟
از دل تاریکی، ۱۰ موجود عجیب‌ و نیمه‌شفاف دور ناهاتو ظاهر شدند.
چشمان‌شان می‌درخشید، پوست‌شان مانند شعله‌های آتش موج می‌زد.
ناهاتو برای لحظه‌ای شوکه شد... اما بعد لبخند زد:
«ارواح آتشین؟ مضحکن.»
او وردی خواند و با چرخشی سریع، یکی از آن‌ها را از بین برد.
دیگران با غرش به سمتش رفتند، اما او همچنان بی‌رحم بود.
در همین حین، اسحاق، زخمی و ترسیده، سینه‌خیز تلاش می‌کرد فرار کند.
صدایی در ذهنش پیچید:
«خب عوضی... چرا انقدر ترسویی؟»
اسحاق: «کی هستی؟»
«من هاک، یکی از ملزام‌های پادشاه ارواح قبلیم.»
اسحاق با چشمانی مات: «چی می‌خوای؟»
هاک: «ارباب، تو خودت می‌دونی می‌تونی چیکار کنی.»
اسحاق: «نمیدونم! فقط سریع بگو! اون داره میاد...»
هاک: «ارواح بینهایت قابلیت‌هایی خاص دارن.
اولین‌شون: تغییر محیط.
تو الان می‌تونی مکان اطراف رو بازنویسی کنی.»
اسحاق سعی کرد تمرکز کنه، اما...
ناهاتو وردی خواند و ضربه‌ای از فاصله به زمین فرستاد.
زمین ترک برداشت و اسحاق با فریادی بلند، به گوشه‌ای پرت شد.
صدای نریشن سنگین وارد می‌شود:

---
«انواع تکنیک‌های جادو در این دنیا وجود دارند.
اما برخی از آن‌ها در سطح بالا و نادر قرار می‌گیرند...»
قرارداد با ارواح
جادوی جاذبه
جادوی عناصر (اواتار)
جادوی سایه
و جادوی کنترل سطح

اما میان تمام این‌ها، یک جادو هست که از همه اسرارآمیزتره:
جادوی تغییر محیط


---ظاهر اسحاق

و با صدای زوزه‌ی باد و نگاه تاریک ناهاتو که آماده ضربه‌ی بعدی بود...
چپتر هشتم به پایان می‌رسد.

کتاب‌های تصادفی