تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 2028
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 2028: سلاح نهایی
نوآ نمیتوانست فشاری را که احساس میکرد توصیف کند. همراهانش بر ذهن او فشار میآوردند، اما آن مرکز قدرت میتوانست این فشار را تحمل کند. با این حال، بقیه موجودیتش درحال زجر کشیدن بود. دانتیان او کوچک شده بود و بدنش کند بود، چون که مجبور بود نیروی ذاتیای که شش وجود رتبه 9 ساطع میکردند را تحمل کند.
نایت، دوانلونگ، شافو و اسنور تا حدودی میتوانستند فشاری که موجودیتشان بر نوآ وارد میکرد را کنترل کنند. اما شمشیر نفرینشده و انگل توانایی انجام هیچکاری در این باره نداشتند. عطش خون شمشیر و جذب ثابت گیاه وضعیت او را بدتر کرده و قانونش را مجبور میکرد وقتی بقیه همراهانش با چیزهایی که آزاد میکردند ترکیب میشدند، عقب بکشد.
«اصلا میتونی توی اون شرایط حرکت کنی؟» آکسیا با لحن تمسخرآمیزی سوال کرد که نگرانیای که شروع به گسترش در ذهنش کرده بود را پنهان نمیکرد.
ارشدان در آسمان، مدتها پیش قدرت نوآ را به خاطر سپرده بودند. آسمان و زمین یک کاتالوگ کامل از رشد و دستاوردهای شگفتانگیز او داشتند که تهذیبگران داخل سیستمشان میتوانستند آن را بررسی کنند. آکسیا بلافاصله میتوانست معایب شرایط فعلی نوآ را درک کند، اما او هیچ پشیمانی از خودش نشان نداد.
این مرحله ضروری و تقریباً اجباری برای وضعیت کنونی او بود. احتمالاً نوآ در طول سفرش داخل آسمان انرژی کافی برای ارتقای بدنش به نهمین رتبه را جمعآوری کرده بود، اما آن پیشرفت نیاز به دورهای طولانی از خواب زمستانی در داخل پیله داشت. آکسیا و دیگر تهذیبگران قطعاً منتظر اتمام این فرآیند نمیماندند.
در عوض، همراهان او بخشی از وجودش و در عین حال موجودات مستقلی بودند. آنها میتوانستند از انرژی بلورها و محیط منحصربهفرد درون فضای جداگانه استفاده کنند تا بهسرعت پیشرفت کنند.
این مزیت دلیل اصلی فشاری بود که درحالحاضر بر موجودیت نوآ وارد میشد، اما او اهمیتی نمیداد. او همیشه میتوانست پس از فرار از آن وضعیت وحشتناک با عواقب اقدامات بیپروا خود کنار بیاید، اما نمیتوانست بدون آن پیشرفتها مشکلاتش را حل کند.
نوآ پاسخی نداد. او فقط لبخندی سرد به نمایش گذاشت و سپس ریشههای دست چپش را به سمت آکسیا برد. انگل بلافاصله به جلو دراز شد تا گلهایی بر روی ساختارش رشد کنند.
انگل مقدار زیادی انرژی از بدن نوآ جذب کرد تا مجموعهای از دانهها را به وجود آورد که کپیه...
کتابهای تصادفی


