تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 1869
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 1869. کارخانه
گروه بهطور فوری از شهر خارج نشدند. نوآ و دیگران باید جوایز مختلفی که برای مأموریت علیه ارواح درخواست کرده بودند را بهدست میآوردند. حتی باید مدتی را با این مواد صرف میکردند و یک استراتژی برای مقابله با این دشمن ناشناخته آماده میکردند.
نقشههای مناطق طوفانی تقریباً غیرممکن بود که تهیه شوند، زیرا قوانین بینظم به طور مداوم زمینها را تغییر میدادند. تنها مناطق مرده ثابت باقی میماندند، حتی آنها هم بهطور مداوم به دلیل تغییرات اطرافشان حرکت میکردند.
گروه اجازه دادند تا آسمان و زمین قدیم یک ردیاب بسازد که میتوانست آنها را به ارواح و به شهر بازگرداند، اما این بهترین چیزی بود که میتوانستند انجام دهند.
-بالاخره میفهمم.
نوآ در ذهنش با خنده گفت در حالی که از میان تکههای پوست با رونهای کاسیر مرور میکرد.
-هنوز همه چیز رو نمیدونم، اما میفهمم.
پایان سفر شناختی معروف دور است اما قابل مشاهده است. نوآ میتوانست بهطور نهایی به دنیای اطرافش نگاه کند بدون اینکه احساس گم شدگی کند. بسیاری از اسرار آن هنوز از چشمانش پنهان بودند، اما او عملکرد آنها را درک کرده بود، بهویژه بعد از صحبت با آسمان و زمین قدیم.
نوآ از آغاز بعدی سطح بالاتر آگاه بود. او دنیای پیرامون را که به سفیدی جهنمی تبدیل شده بود دیده بود و حتی میتوانست عملکرد کنونی آن را مطالعه کند.
آسمان و زمین جدید، مقابلههای کاملی برای هر موجودی که از نقصهای اجتنابناپذیر سیستم آنها بهرهبرداری میکند، ایجاد کرده بودند. این موجودات به میل انصاف حاکمان برای فروپاشی برای رسیدن به یک حالت تهدیدآمیز تکیه کرده و از آن بهره برداری کردند، اما تنها تعداد کمی از آنها توانسته بودند به اندازه کافی زنده بمانند تا مشکلات واقعی شوند.
علاوه بر این، تنها هدف آن مقابلهها خریدن مقداری زمان بود تا آسمان و زمین بتوانند اژدهایان را شکست دهند و کنترل کامل بر جهان را بهدست آورند. در آن زمان، مسیر برای رتبه دهم ممکن است برای آنها باز شود و اگر موفق شوند، همه چیز دیگر از بین خواهد رفت.
نوآ با خود فکر کرد در حالی که ریشههای سیاه از دستش بیرون میآمدند.
-بهترین استراتژی هنوز شکست دادن مابقی مقابلهها و مشغول نگه داشتننشونه تا زمانی که به اندازه کافی قوی بشیم که رو جهان تأثیر بذاریم.
انگل بهطور غریزی ریشههایش را بهسمت تکه...
کتابهای تصادفی


