فصل ۱۵۴۲ ۱۵۴۲. تاوان

شهر کریستالی روش‌هایی برای توجه به‌حضور نوآ و دیگران داشت، اما مارهای ابدی توجه کامل حسگرهای آنها را اشغال کرده بود. بعلاوه، آن تهذیب‌گران، وقتی جانوران جادویی رتبه میانی وجود داشتند به دسته‌های داخل هوا توجهی نمی‌کرند.

یک گنبد بنفش به‌سرعت کاخ را پوشانده بود در حالی که سایر دفاع‌ها از ساختار و زمین خارج می‌شدند. انسان‌نماهای رتبه ۸ بیشتر و نور در جنگل ظاهر شد و با مارها درگیر شدند.

شهر کریستالی شبکه وسیعی داشت. اطلاعات را هم از سازمان‌ها و هم از جانوران جادویی جمع آوری می‌کرد. مواجهه با یک حمله ناگهانی تقریبا غیرممکن بود.

با این حال، موش‌ها گروه نوآ را از مسیرهای مخفی هدایت کرده بودند. مارهای ابدی قبل از اینکه شهر کریستالی بتواند دفاعیات خود را با آرایش مناسب به‌کار گیرد، می‌توانستند حمله کنند.

مارها فقط باید چند دفاعی را که در مسیرشان ظاهر شده بود را قبل از حمله به جلو شکست می‌دادند. اگر شهر کریستالی می‌توانست همه چیز را با هم به‌کار گیرد، پیشروی آنها بسیار کندتر می‌شد.

دو شخصیت قدرتمند سریع برفراز قصر ظاهر شدند. بانو کنسون و دومی تهذیب‌گر رتبه 8ی بود که با پوشیدن رنگ‌های شهر کریستالی، قبل از اینکه به آسمان نگاه کند، دسته مارها را بررسی کرد.

ابر تاریکی که در حال نزول بود، چند تهدید را به‌همراه داشت، اما در مقایسه با جانوران رتبه میانی که روی زمین می‌لغزید، چیزی نبود. تهذیب‌گران اگر می‌خواستند قصرشان دوام بیاورد، باید حواسشان به مارها می‌بود.

بانو کنسون دستش را به سمت آسمان بلند کرد و کریستال‌های بنفش در میان نورهای مختلف اطراف کاخ ظاهر شدند. هم سپر و هم ستون‌ها تحت تأثیر قانون او قوی‌تر شدند.

دومین تهذیب‌گر رتبه ۸ دست‌هایش را به جلو باز کرد و مجموعه‌ای از دیوارها در اطراف سازه رشد کردند. سنبله‌های تیز نیز قبل از شلیک به‌سمت مارها از آنها رشد کردند.

انسان نماها در زیر نور بنفشی که افزایش یافت بزرگ‌تر شدند. مجموعه‌ای از زره‌های فلزی نیز از روی زمین رشد کردند و چند تهذیب‌گران برای پوشیدن آنها از قصر خارج شدند.

شهر کریستالی برای مبارزه رو در رو با مارهای ابدی آماده میشد. و اما لشکر داخل آسمان، تهذیب‌گران آنها را به سپر ارغوانی و دو تهذیب‌گر رتبه ۸ سپرده بودند.

نوآ هنگام شیرجه به سمت سازه فکر کرد -بانو کنسون هر دفاعی رو تقویت می‌کنه. اون یکی رتبه ۸ به‌نظر می‌رسه ارتباط تنگاتنگی با زمین و کل کاخ داره. شاید حفاظتای مختلف رو کنترل می‌کنه-

نوآ باور داشت که بانو کنسون هنوز او را نشناخته. بالاخره حواسش به...