فصل 1522 1522. زیردست‌ها

با جذب خون خواهی انباشته شده توسط شمشیر، ذهن نوآ سبک شد.

آن مقدار خون خواهی در طی قرن‌های متمادی جمع شده بود و بر ذهن نوآ سنگینی می‌کرد، شمشیر نفرین شده با جذب این توده عظیم، توانست دگرگون شود.

طول شمشیر بلندتر و بر لبه‌هایش خطوطی قرمز رنگی ظاهر شد، علاوه بر آن بر پایه شمشیر نماد عجیبی ظاهر شد.

نوآ با برسی نماد متوجه چیز عجیبی شد؛ نماد شباهت مبهمی با فرقه شیطان تعقیب گر داشت.

نوآ گفت: «سر و کله این از کجا پیدا-»

اما بدون اینکه بتواند سوالش را کامل کند، ضعف بر بدنش غالب شد.

نوآ بر زانوهایش افتاد.

وضعیت بدنش اصلاً مناسب نبود؛ هیچ کدام از اعضای بدنش کار نمی‌کردند.

چیزی نمانده بود که از حال برود، با این حال از شعله‌ خود برای بهبود بدنش استفاده کرد.

شمشیر نفرین شده پاسخ داد: «یادت نرفته که من بهت وصلم؟! نگران علامت هم نباش؛ این فقط بیان کننده وجودته نه چیز دیگه.»

جسد کروکودیل رتبه هشتم به بُعد جدا کننده او منتقل شد.

نوآ شمشیرش را رها کرد و به کمک دو دستش خود را بر زمین نگهداشت.

نوآ در گذشته با موارد مشابهی برخورد داشت.

این حالت ضعف مشابه مواردی بود که نوآ از جاه طلبیش به‌عنوان قدرت استفاده می‌کرد.

این ضعف، بهای قدرت موقت او بود.

ضعف غالب بر نوآ باعث شد خون از دهانش جاری و سرفه‌هایش خون آلود شود.

بدنش هرگونه مایعاتی که برای ادامه فعالیت لازم بود را پس می‌زد.

سیاه‌چاله تمام تلاشش را برای سرپا نگه داشتن نوآ انجام می‌داد، اما در موقعیت فعلی حتی آن هم محدودیت‌هایی داشت.

نوآ در طول مبارزه زیاده روی کرده بود و تکامل شمشیر هیچ کمکی به وضعیتش نمی‌کرد.

فرگی با دیدن وضعیت نوآ به‌سرعت به‌سمت او پرواز کرد، اما نوآ دنیای تاریکش را گسترش داد و مانع از نزدیک شدن او شد.

نوآ احساس کرد که مراکز قدرتش ناپایدار شده، بنابراین تا زمان تثبیت آن، کسی را به کنار خود راه نداد.

نایت در دنیای تاریک ظاهر شد و به‌سمت دهان دو تکه شده کروکودیل رفت و آن‌ها را برداشت.

جسد جانور دوباره در کنار نوآ ظاهر و مواد مغذی آن شروع به جذب بدنش شدن، کرد.

انرژی وارده به بافت‌های نوآ شروع به مبارزه با اثرات استفاده از جاه طلبی او کرد.

به همراه اثر...