تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 738
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۷۳۸ گونه
هم نمایندگان و هم بومیان به سمت نقطهای که چشم نوآ به آن اشاره میکرد چرخیدند. به نظر نمیرسید چیزی در آنجا وجود داشته باشد، اما آنها معتقد بودند که باید دلیلی پشت اقدامات نوآ باشد.
حقیقت این بود که حتی نوآ هم برنامهای نداشت که نمایشش به این شکل تمام شود.
او قصد داشت برای جلب اعتماد بومیان و یا برانگیختن علاقه آنها به بومیان نمایشی نشان بدهد، اما پس از نمایش هنر رزمی خود اتفاق عجیبی افتاد.
بوی هولناکی که منطقه مسکونی را پر کرده بود، ناگهان افزایش یافته بود، انگار که چیزی کنار آنها آمده باشد. با این حال، نوآ هیچ هالهای را حس نمیکرد و حتی غرایز او نیز قادر به تشخیص هیچ موجود زندهای نبود.
با این وجود، او به بدن خود اعتماد داشت و این واقعیت که بو از نقطهای پشت بومیان میآمد، تقریباً او را مطمئن کرد که موجود قدرتمندی آنها را زیر نظر دارد.
تصور اینکه انسانهای آن جهان، مواردی که موجودات جادویی را مورد هدف قرار دهند نوشته باشند، دور از ذهن نبود. بنابراین حدس و گمان نوآ هم بیاساس نبود.
صدای زنانهای ناگهان از آن نقطه به ظاهر خالی بلند شد.
« تعجب میکنم که کسی در سطح تو میتونه من رو حس کنه.»
پس از اینکه صدا منطقه را فرا گرفت، ترک هایی در فضای پشت سر بومیها ظاهر شد و در حالی که تکههای کوچک آسمان از هم جدا شدند، هاله رتبه ۵ یک تهذیبگر، نمایندگان را محاصره کرد.
انگار پردهای شیشهای تمام مدت، چشمانداز واقعی را پوشانده بود!
با افتادن خردههای لاجوردی به سمت زمین، زنی میانسال نمایان شد و نمایندگان بلافاصله توانستند تفاوت قدرت او با سایر بومیان را احساس کنند.
ناگهان فهمیدند که او سه مرکز قدرت دارد!
«سلام بانو دنیل!»
سه مرد با دیدن زن زانو زدند. نوآ هم از انجام تعظیم مودبانهای که گروهش تقلید کرد، ابایی نکرد.
دنیل پوست روشن و موهای بلند قهوهای داشت که تضاد فوق العادهای با چشمان آبی او ایجاد میکرد. او قد بلندی داشت، اما قامتش مانع نشده بود که ظاهرش دلپذیر جلوه نکند.
او ردای تنگی پوش...