تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 702
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۷۰۲ حمله
نوآ این را میدانست که میتواند بر جانوران ضعیفتر از خودش حکومت کند، اما تجربهای در این زمینه نداشت.
بنابراین، او باید آزمایش میکرد و میدید که چگونه میتواند این جانوران را به طور کامل کنترل کند.
تفاوت زیادی بین چیزهایی که او میگفت و چیزهایی که جانوران درک میکردند وجود داشت. از این گذشته، جانوران جادویی قدرت تفکر محدودی داشتند، بخصوص آنهایی که در سطوح انسانی بودند.
- به خاطر این که از قدرتم میترسن اینجا جمع شدن، اما من نمیدونم که حاضرن برام بمیرن یا نه.
نوآ درحالی که فکر میکرد، به زیر پایش نگاه میکرد، جایی که دریایی از جانوران برای جسد رتبه ۴ میجنگیدند.
-همچنین، جانورهای رتبه ۴ سعی کردن که فرار کنن، من نمیتونم اجازه بدم این اتفاق دوباره تکرار بشه.
تعداد بسیار زیادی از گونههای مختلف در اینجا وجود داشت و استفاده از دو جانور رتبه ۴ برای تسلیم کردن همهی آنها کافی نبود.
ناگفته نماند که به محض رسیدن جسد به زمین، نبرد شدیدی شروع شد.
جانوران در حالی که میخواستند قطعهای از جسد را تصاحب کنند، حملات انتحاری انجام میدادند، چون گرسنگی کل ذهنشان را فرا گرفته بود، حتی به این توجه نکردند که اکثرشان حتی نمیتوانند پوست جسد را پاره کنند.
- اینطوری نمیشه، اینجوری حتی نمیتونم به شهر ماسگرو برسم.
نوآ نبرد زیر پایش را نگاه میکرد و تصمیم گرفت که مهارتهای رهبریاش را تقویت کند.
ماهها گذشتند و منطقه خطر رتبه ۴ که در نزدیکی شهر میسکال قرار داشت، زلزلهها و غرشهایی را در این دوره تجربه میکرد.
نوآ به زمان نیاز داشت تا یاد بگیرد که جانوران تحت فرماناش، از چه دستوراتی پیروی میکنند و حتی باید میفهمید که آنها تا چه حدی وظایفشان را انجام میدهند. مشخص بود که تسلط بر این مهارتها مدتی طول خواهد کشید، اما نوآ چون داشت تواناییهایش را با قدرت جدیدش تنظیم میکرد، به این موضوع اهمیتی نمیداد.
هنرهای رزمیاش مشکلی نداشتند، چون که دریای آگاهیاش تاثیری بر آنها نداشت، ولی باید طلسمهایش را بهبود میبخشید.
آخرین ترجمهها و اصل...
کتابهای تصادفی
