فصل ۵۸۷ صبر کردن

- بال ‌هایی از پر سیاه، بدن ‌های اسکلتی خاکستری، و شاخ ‌های خمیده... من اونا رو نمی‌شناسم.

نوآ سعی کرد هویت آن موجودات را به مقاله ای از جانوران که در ذهنش بود مرتبط کند، اما هیچ همتایی پیدا نکرد.

جانوران و گیاهان سرزمین ‌های جاودانه به طور اساسی با جانوران فانی متفاوت بودند، تعجب آور نبود که نوآ نمی‌توانست آن جانوران جادویی را بشناسد.

- حتماً تو اعماق زمین توی خواب زمستونی بودن. عنصر زمین؟ نمیتونم مطمئن باشم. با این حال، مشخصه که اونا دسته موجوداتی بودن که فریاد قبلی رو آزاد کردن.

ذهن نوآ با تمام سرعت کار می‌کرد تا راه ‌هایی برای خروج از آن موقعیت پیدا کند.

تهدید را درک کن، محیط را مطالعه کن، و امن‌ترین مسیر را انتخاب کن، نوآ در عرض چند لحظه داشت این فرآیند ها را طی می‌کرد.

او حتی تکنیک قضاوت آسمانی را فعال کرده بود تا سرعت تفکر خود را بهبود ببخشد، او در مقابل چنین تهدیدی از انجام هیچ کاری دریغ نمی کرد.

- رهبر دسته باید تو اوج رتبه ی ششم و یا حتی یه نیم قدمی داخل رتبه ‌های آسمانی باشه. تعداد کمی از موجودات رتبه ی ۶ به عنوان کاپیتان، صدها جانور از رتبه‌ی ۵ به عنوان مبارز و هزاران پیاده سرباز رتبه ی ۴. ممکنه مجبور بشیم اینجا رو رها کنیم.

وسعت و قدرت دسته ی جانوران بالدار می ‌توانست با هر یک از سه کشور بزرگ برابری کند، حتی میشد آنها را برتر از سه کشور دانست.

فقط امپراتوری شاندال با یزدانش می ‌توانست بر چنین نیرویی غلبه کند، زیرا به نظر می‌رسید که این دسته فاقد یک موجود آسمانی بود.

- من نمیتونم روی این موقعیت تاثیری بذارم، فقط میتونم تا وقتی که به ارشد جولیا و ارشد آستین برسم تلاش کنم زنده بمونم.

نوآ تقریباً بلافاصله متوجه شد که دسته جانوران بالدار بسیار زیاد و قدرتمند هستند، او فقط می ‌توانست فرار کند.

نگاهش به سمت فرستادگان دیگر رفت و در حالی که ذهنش برای آنها برنامه ریزی می‌کرد، کمی سردی مردمک ‌های خزنده ‌اش را فرا گرفت.

- اندرو به تنهایی نمی‌تونه فرار کند، او می‌تونه طعمه ی خوبی باشه. اینجا جزو قلمرو ‌های کشور پاپرال هست، پس فیث باید راه ‌های فرار به سمت مناطق امن رو بشناسه. جون می‌تونه از موقعیت خودش برای پیدا کردن حمایت از طریق شورا ا...