تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 582
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۵۸۲. آماده
نوآ قبل از اینکه نگاهش را به سمت آسمان طبیعی پایین بیاورد، برای فیث سری تکان داد.
او به آبی که توسط آبشار سرازیر میشد بسیار علاقه مند بود، اغلب اتفاق نمی افتاد که چیزی را پیدا کنید که بتواند پرخاشگری ذاتی جانوران جادویی را آرام کند.
فیث حقیقت را گفته بود، به نظر میرسید که جانوران جادویی از نوع حشره که محیط را پر کرده بودند با هم زندگی میکردند، چیزی که نوآ هرگز در زندگی اش ندیده بود.
- این حتی اگه اثرات به جا مونده از موجودات الهی رو نداشته باشه، میتونه یه محیط آموزشی، با ارزش برابر با دریاچه ی گدازه باشه. من معتقدم ممکنه هر تهذیب گری رو توی چند ساعت به حالت مراقبه وادار کنه!
نوآ در حالی که آن قلمرو را تجزیه و تحلیل میکرد فکر کرد، اما به زودی مجبور به توقف شد، زیرا فیث به خیره شدن به او با شدت فزاینده ای ادامه داد.
«چیه؟»
نوآ پرسید.
فیث سعی نمیکرد مراکز قدرت او را بررسی کند، بنابراین او نمی توانست دلایل این اقدام او را درک کند.
«معذرت میخوام، تو اولین مردی هستی که میتونی به این زودی نگاهت رو از من منحرف کنی. من فقط تعجب کردم، حدس میزنم که شاهزاده ی شیطانی حتی تو زمینه های خارج از تهذیب هم شگفت انگیزه.»
نوآ قبل از اینکه سرش را تکان دهد، حالتی گیج را به فیث نشان داد.
او میتوانست آزار و اذیت هایی را که یک زن به این زیبایی در طول سفر تهذیب اش باید تحمل می کرد را تصور کند، بالاخره دنیا بطور کلی جای خوبی نبود.
- زیبایی اون ممکنه دلیلی باشه که اون روی تهذیب تمرکز کرده.
نوآ میدانست که فیث استعدادی نادر است، ظاهر جوان او گواه این بود که او در مسیر رسیدن به رده ی قهرمان با موانع کمی روبرو شده بود.
با این حال، محدودیتی وجود داشت که نوآ چقدر به موقعیت او اهمیت می داد، او به سادگی او را تجزیه و تحلیل میکرد تا فردیت او را بهتر درک کند.
او سخنان جیسون را به یاد آورد، او میدانست که تهذیب گرانی که در آن جلسه حضور داشتند احتمالاً در آینده به افرادی مهم تبدیل خواهند شد، به همین دلیل بود که از این فرصت برای یادگیری در مورد آنها استفاده میکرد.
نوآ نمیدانست که...
کتابهای تصادفی


