تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 359
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
به نظر میرسید شکل شیطانی نوآ، با توهماتی که گاز الیسون ایجاد میکرد مخالف بود.
نوآ توانست به وضوح شکل واقعی او و همچنین علت قدرت عجیب او را ببیند.
جوشهای ضرباندار در سراسر پوست او آماده انفجار به نظر میرسید اما منافذ کوچکی روی آنها وجود داشت که از آنها گاز عجیب بیرون میآمد.
نوآ میتوانست ببیند که چگونه تمام نواحی اطراف صورتش را جوشها، پوشاندهاند. او قبل ازین، تحت تأثیر قرار گرفته بود چون آنها را تنفس کرده بود.
با این حال، زمانی که او شکل شیطانی را فعال کرد، اثرات قبلی از بین رفت و به نوآ اجازه داد تا ببیند واقعاً چه اتفاقی میافتد.
نگاه نوآ بین جوشهای فراوان و گاز نامرئی که احساس خطر را در ذهنش ایجاد کرده بود، میچرخید، با آن دیدن منظره، نتوانست عقب نشینی نکند.
آلیسون متوجه تغییراتی در نگاه نوآ شد، قبل از اینکه بفهمد چه خبر است، گیج به او خیره شد.
«تو... میتونی منو ببینی!»
او با صدای بلند فریاد زد و رگههایی از خشم در قیافهاش ظاهر شد.
ست خیلی دور شده بود اما با شنیدن صدای او، آهی کشید، دفترچه کوچکی در دستانش ظاهر شد و از انرژی ذهنی خود برای ارسال پیام به یکی از حکاکهای ذهنی روی آن استفاده کرد.
نوآ آن اتفاق را درک نکرد، با دیدن پیرزنی بسیار دافعهدار که نزدیک او بود، به عقب نشینی ادامه داد.
«هیچ کس نمیتونه شکل واقعی من رو ببینه! بیا اینجا! بذار روت تاثیر بذارم!»
آلیسون به فریاد زدن ادامه داد اما نوآ قصد نداشت دوباره به او نزدیک شود.
«لعنتی چه اتفاقی داره میافته!؟ چرا خالکوبی من به این تهدید واکنش نشون نمیده؟ و این چه نوع تکنیک تهذیبیه؟ به نظر میرسه که در کنار بدن اون کار میکنه، اما از انرژی ذهنی هم برای ایجاد گاز توهم زا استفاده میکنه...»
نوآ وضعیت عجیب آلیسون را بررسی کرد و با تعجب دید که به ...
کتابهای تصادفی

