آخرین افسانه:طلوع سرنوشت
قسمت: 10
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
«استاد الان قراره چیکار کنیم؟.. شادولف اونا خوردنی نیستند!»«امم خب قصد دارم تو رو تو مدرسه ثبت نام کنم در حال حاضر 9سال داری و زمان مناسبی هست »« اوکی ولی کدوم مدرسه!؟ کروسالیس؟!»«دقیقا فقط یه مشکل هست اونم اینه ما پولی برای ثبت نام و پارتی نداریم تنها راه ورود به مدرسه شرکت در آزمونه که اونم پرس و جو کردم فردا برگزار میشه!»« خوبه آزمون چی هست حالا؟»«خب آزمون برای دو دسته تقویت کننده و جادوگر متفاوت برگزار میشه برای تو بایددر مسابقات رزمی شرکت کنی و همگی مراجعه کنندگان تو امتحان کتبی هم شرکت میکنند!» «چی کتبی!من که هیچی بلد نیستم فقط مشت زدن و دویدن همین!»« بابا پنیک نکن حالا امتحانت درباره دانش اولیه هر مانایوزری هست که بلدی ، الان شادولف رو بردار برو مسافرخونه تا من میرم اسمت رو بنویسم»
آریان و شادولف به مسافر خونه حاشیه شهر رفتن و زینارفیل هم بعد از ثبت نام آریان به آنها ملحق شد،در اتاق شادولف گرگ سیاه رنگ مانند یک کوسن خود را در زمین انداخته بود و در حال خوابیدن بود در مقابل آریان و زینارفیل خود را برای آزمون فردا آماده میکردند، تعداد شرکت کنندگان در بخش تقویت کننده ها تنها 121نفر بود که 20نفر از آنها پذیرفته میشدند!آزمون دو مرحله می باشد بخش اول امتحان کتبی و بخش دوم آزمون عملی!امتحان کتبی شامل پرسش درباره اطلاعاتی ازقبیل دسته بندی مانایوزر ها اطلاعتی درباره سیستم گردش مانا؛اما آزمون عملی در دسته تقویت کنندگان امسال بر مبنای مبارزه رو در رو میان دانش آموزان خواهد بود اما به علت اینکه تعداد شرکت کنندگان فرده یک نفر به قید قرعه قبول خواهد شد؛این اطلاعاتی بود که زینارفیل برای آریان ارئه کرد.آریان برخلاف بقیه موارد در این مورد آرام بود و در کمال تعجب این زینارفیل بود که مضطرب گشته او با موه های سفید پریشان خود بازی میکرد و در ...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب آخرین افسانه:طلوع سرنوشت را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی
