من یه اژدهای سیاه رو بزرگ کردم
قسمت: 185
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
قسمت ۱۸۵:
نواه صورتش رو بین پیرهن کایل مدفون کرد و با صدای رقت انگیزی زیر لبی گفت:« فکر کنم توی مراحل اولیهی افسردگی قرار دارم.»
« افسردگی؟ چرا؟ به چه دلایلی؟»
وقتی کایل کلماتی که از دهن نواه بیرون اومد رو شنید، لحن بیاشتیاقش فوراً تغییر کرد. اون نواه رو از بغل خودش بیرون کشید ولی حالت گرفتن دور کمرش فقط تنگتر شد. نواه که با آغوش، گرما و بدن سخت کایل احاطه شده بود، اون دلداریای که میخواست رو براش فراهم میکرد. کایل که حس کرد نواه بوش رو تنفس کرد، کمی جاخورد، ولی اونو به اطراف هل نداد. به جاش، پرسید:« چی باعث شد احساس کنی افسرده شدی؟»
نواه با صدای گرفته گفت:« یه چیزی هست. هنوز برای تو یه رازه.»
« بهم بگو که بدونم.»
حالا که مریضم، برام مهربون شده... خوشت میاد که مثل معمول سرکشی نمیکنم؟ نواه از روی رضایت بهش غرغر کرد. «اوه... خوبه.» علاقهی اون به نظر میومد روحیهی نواه رو از غصهای که پایینش میاره بهتر میکنه. بعدش قلب نواه با ملودی خوشایندی شروع به تپیدن کرد.
در طرف دیگه، کایل در حالی که موهاش رو با حالت محبتآمیزی نوازش میکرد، یه آه عمیق کشید. «به نظر نمیاد که بخوای باهام حرف بزنی. بعضی وقتا، میخوام به داخل ذهن نواه نگاه بندازم.» حالت بدنش با رفتار قبلش که کل روز از نواه دوری میکرد، در تضاد بود. نواه که متوجهش شده بود، سعی کرد از این فرصت سوءاستفاده کنه و پرسید:« چرا از من دوری میکنی؟»
« من ازت دوری نکردم.»
« چرا کردی. معلومه که جلوی روم هستی، ولی فقط از طریق موئل باهام حرف میزنی. حتی باهام تماس چشمی برقرار نمیکنی. مگه این که واقعاً مجبور باشی بهم دست نمیزنی.»
« فکر نمیکنی داری از کاه کوه میسازی؟ و فکر هم نمیکنی که بیشتر از اون چیزی که به طور نرمال نیاز داری داری منو تحت فشار میذاری...»
« لطفاً موضوع رو عوض نکنین. جناب لئونارد، به نظرتون من ناآشنا شدم؟» مهم نیست نواه چقدر بهش فکر کرده باشه، برای کایل فقط یه دلیل وجود داره که چرا باید یه دفعه از نواه دوری کنه. نواه به بالا نگاه کرد و به یه جفت چشم ب...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب من یه اژدهای سیاه رو بزرگ کردم را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی



