فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

من یه اژدهای سیاه رو بزرگ کردم

قسمت: 56

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت ۵۶: درون نگری شب

خورشید قبلاً غروب کرده بود و تاریکی به آرومی آسمون‌ها رو فرا گرفت. نواه در حالی که هنوزم کمرش رو به مبل تکیه داده بود، چشمای نیمه بازش رو کامل گشود و موئل رو دید که به پنجره چسبیده.

چشم‌های گوی‌مانند قرمزش در حالی که به شدت به شیشه نگاه می‌‌کرد، به درخشش نور ماه بود و با پاهای کوتاه تپل مپلش به سمت قاب پنجره تکیه داده بود.

«مو، داری به چی نگاه می‌‌کنی؟»

بچه‌ی مو فرفری مشکی با چشمای کنجکاو به سمت نواه برگشت. بعدش، به آسمون‌هایی که بالای سرش بود اشاره کرد و گفت: «نواه، اون چیه؟»

نواه که به بیرون از پنجره یواشکی نگاه می‌‌کرد، به طرف موئل نزدیک شد و صور فلکی‌ای که توی افق تیره برق می‌زدن رو مشاهده کرد. اوه، داری در مورد ستاره‌ها حرف می‌زنی؟

«منظورت اون چیز نورانیه؟»

بچه که شاداب‌تر از همیشه بود، سرش رو تکون داد؛ به نظر می‌ومد که اونم ستاره‌ی مخصوص خودش رو داشته باشه. نواه که داشت خاطرات کلاس علومی که توی دبیرستان یاد گرفته بود، دوره‌ای که توی زمین زندگی می‌‌کرد رو به یاد می‌‌آورد، مکث کرد. بعدش، یواش یواش به موئل توضیح داد.

«اون یه ستاره‌س. یه ستاره یه توپ خیلی بزرگ داغه و توی کهکشان ما حدود ۱۰۰ بیلیون ستاره وجود داره... اوه، به هر حال این که کهکشان...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب من یه اژدهای سیاه رو بزرگ کردم را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی