فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

من یه اژدهای سیاه رو بزرگ کردم

قسمت: 1

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت ۱: یه ساحره با یه اژدها آشنا می‌شه

یه ساحره، در حالی که توی بازار می‌چرخه، چشمش به تخمی می‌خوره که گوشه‌ی خیابون ولش کردن.

در این حین که اون تخم رو برداشت که به طوری غیرعادی بزرگ و تقریباً ده‌برابر اون اندازه‌ای بود که باید باشه، به این جمله فکر کرد: «این‌جور تخم‌ها حداقل تا پنج روز دووم می‌آرن.»

اون ساحره این‌قدر از این شانس خوبش هیجان زده شده بود که با عجله به خونه‌ش رفت تا برای خودش تخم رو بپزه.

وقتی که به خونه رسید و تخم رو شکست، درحالی که فقط انتظار زرده‌ و سفیده‌ی بزرگ اون تخم رو داشت، به‌جاش با موجودی رودررو شد که توی یه پوسته‌ی نازک پیچیده شده بود. اون موجودی با پوست پولک‌دار، یه دم، چونه‌ی تیز و چند ردیف دندون و مهره‌های برآمده‌ی نخاعش بود که تا پشت کمرش ادامه داشت. اون موجود، داخل تخم تکون می‌خورد و پوسته‌ی تخم رو کاملاً از هم پاشید.

ساحره‌ که نتونسته بود این وضعیت رو درک کنه، فقط بهش زل زده بود، بدون اینکه بتونه کاری بکنه.

«آه!»

فقط همون موقع بود که به ذهنش خطور کرد که این جونور چیزی جز یه اژدها نیست. یه موجود افسانه‌ای که توی عصر قدیم گابلین‌ها پدیدار شدن و از اون‌موقع به‌بعد ناپدید شده بودن. موجوداتی که حالا، توی صفحه‌های عقب دانشنامه فقط نقش تزئین صفحات رو ایفا می‌کردن.

داستان‌های متعددی درمورد این که چطور زرده و سفیده‌ی تخم مرغ از درون منفجر می‌شه وجود داره؛ این موضوع حتی برای تخم بلدرچین هم اتفاق می‌افته. این چیزا جزو دانش عمومی انواع تخم‌ها به‌حساب می‌آن.

ولی کی داستان فردی رو باور می‌کنه که درحین شکستن تخم، با یه بچه‌اژدها برخورد کرده بود؟

***

پارک نوآه. به نظرتون این اسم یه آدم معمولی نیست؟ ولی به‌طور طعنه‌آمیزی، زندگی اون دختر اصلاً معمولی نبود.

اون به‌زور وارد یه رمان و درگیر خیال‌پردازی‌های رمانتیک یه دنیای دیگه شده بود. وقتی اون دختر از اضافه‌کاری، جونش رو از دست داد، به یه دنیای متفاوت پا گذاشت. دانش اون دنیا و بدنی که تسخیرش کرده بود بلافاصله با خاطرات خودش تلفیق شد.

اون به یه شخصیت کمکی رمان- فرد شروری تبدیل شد که فقط‌و‌فقط برای افراط توی انجام شرارت به دنیا اومده،. اسم اون ساحره اِلیونورا آسیله. ولی، با وجود این که اون به اندازه‌ای قدرتمنده که بتونه حتی از پرقدرت‌ترین مقام دنیا پیشی بگیره، همین که شخصیت‌های اصلی داستان اون رو شکست می‌دن، سلطه‌ی اون فوراً تنزل پیدا می‌کنه.

الیونورا، که درمقابل دشمنان خودش پنهان شده بود، متاًسفانه، بدون این که کسی بفهمه، جونش رو از دست می‌ده، که این معنیش اینه که پارک نوآه، ...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب من یه اژدهای سیاه رو بزرگ کردم را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی