فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

پژواک پیدایش

قسمت: 3

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

چپتر ۳: سارکان

خارج از حفاظ، اعضای سازمان نشسته بودن و منتظر تموم شدن کار آمیلیا بودن. «سارکان-سان، یعنی واقعاً تا کار آمالیا-ساما تموم بشه، باید همینجا منتظر بمونیم؟»

سارکان خطاب بهش گفت: «شماره ۵۲۳، دستور از بالا اومده، نمی‌شه کاریش کرد... اون آمالیای عوضی! با چه جرئتی از دستور سرپیچی کرد و وارد حفاظ شد؟! مشکل این الفا همینه دیگه...!»

یکی دیگه از اعضای گروه خندید و گفت: «فرمانده سارکان، می‌دونیم چقدر از الفا متنفری، آمالیا-ساما با اینکه رتبه‌ش ۱۱ئه، بازم یکی از اعضای رتبه‌دار سازمانه... ما سیالشکریا نمی‌تونیم پشت‌سرشون حرف بزنیم.»

سارکان مشتشو کوبید روی دیوار و داد زد: «شماره ۲۳۱، چته؟ الان شدین سگای وفادار سازمان؟ خوبه همه‌مون یه‌مشت مهره‌ی فدایی‌ایم... همون زنیکه‌ی نجس نیمه‌الف دلش بخواد می‌تونه دستور بده همه‌مون فداش بشیم! نمی‌خواین این وضع عوض بشه؟ مطمئنم بین شما هم خیلیا هستن که بیشتر از اون زنیکه تو سازمان بودن! به‌نظرتون درسته اینطور باهامون رفتار بشه؟»

حرف‌های سارکان اعضای سازمان رو به فکر فرو برد، و یکی‌شون در جواب پرسید: «خب سارکان-سان، می‌گی چیکار کنیم؟ بین ما شش نفر، بیشتر از نصف‌مون حتی قدرت ذاتی هم نداریم...»

سارکان نیش‌خندی زد و ادامه داد: «۱۲۲، قدرت ذاتی مهم نیست. مهم استفاده از چیزهاییه که داریم. طبق اطلاعاتی که جمع کردم، سازه‌‌ توی زیرزمین این مدرسه‌ست. جزئیات زیادی ندارم، ولی مطمئنم رئیس ازش خوشش میاد.» سارکان برگه‌ای از تو جیبش در آورد «می‌خوام مأموریت رو کمی تغییر بدم. هدف فرعی مأموریت به‌دست آوردن سازه‌ی «دستبند آغوش روباه»ـه. با استفاده از اسکیل «مخفی‌کاری» شماره‌ی ۷۳۱، و یونیک‌اسکیل «اشتراک» ۲۱۳، وارد مدرسه می‌شیم و حینی که آمالیا سرش گرمه، خودمون اون سازه رو می‌دزدیم. بعد برمی‌گردیم و به رئیس تحویلش می‌دیم؛ اینطوری مطمئنم رئیس قدرمونو می‌دونه و بهمون جایگاه خوبی می‌ده. سوالی هست؟»

۵۲۳ لحظه‌ای سکوت کرد و در ادامه پرسید: «وایسا، چطوری قراره وارد حفاظ بشیم؟»

سارکان روبه شماره ۱۲۲ شد. «۱۲۲، بین ما، فقط تو می‌تونی کاری کنی وارد حفاظ بشیم. اطلاعات کاملت جلومه... وو جیان، ۲۱ ساله، مهاجر غیرقانونی چینی‌ای که تو ۱۲ سالگی همراه خواهر کوچیک‌ترش اومد ژاپن. تا الان به‌لطف قدرت ذاتیت زنده موندی.»

۱۲۲، کسی که اسمش لو رفته بود سر جاش خشکش زده بود. «سـ ـ سارکان-سان! اطلاعات اعضا محرمانه‌ن! حتی شما هم اجازه‌ی دسترسی بهشون رو ندارین، و طبق قانون سازمان نباید جلوی باقی اعضا فاش بشه!»

سارکان کمی مکث کرد، و ادامه داد. «قدرت ذاتیت هم... عا ایناهاش. «فعال‌سازی اجباری»ـه. چطوره خودت توضیح بدی چطوری کار می‌کنه؟ فرض کن داری به‌خاطر خواهر کوچیک‌تر عزیزت انجامش می‌دی.»

جیان بابت لو رفتن اطلاعاتش و تهدید سارکان عصبانی بود، اما می‌دونست مقابل سارکان که یکی از میان‌رده‌های سازمانه، کاری ازش بر نمیاد... برای همین تسلیم شد و اطلاعات قدرت ذاتیش رو لو داد.

«باشه بابا... فعال‌سازی اجباری قدرتیه که بهم اجازه می‌ده یکی از اسکیل‌های سنگ جادوی هیولایی که دستم گرفتم رو استفاده کنم... محدودیت‌هاش خیلی زیادن، برای مثال اگه سنگ یه هیولای آهنی دستم باشه، می‌تونم تا سه‌بار از اسکیلش استفاده کنم... و بعد از استفاده، سنگ از بین می‌ره. و اینکه، نمی‌تونم اسکیلی که می‌خوام رو انتخاب کنم، خودش به‌صورت تصادفی فعال می‌شه. و خب؟ چطوری با این می‌خوایم از حفاظ رد شیـ-»

قبل از تموم شد حرف جیان، سارکان یه سنگ جادوی خاکستری رنگ، و یه گوهر جادویی کوچیک که رنگش به گلبهی می‌زد رو گرفت جلوی جیان. «خب خب فهمیدم. این سنگ هیولای سطح نقره‌ای، شبح ملایمه. و خیالت راحت باشه، چون این هیولاها فقط یه اسکیل دارن.»

جیان نگاهی به سنگ انداخت. «سـ ـ سطح نقره‌ای؟! اگه همچین چیزی رو فعال کنم می‌میرم!»

سارکان دستشو گذاشت رو سر جیان و حرفشو قطع کرد. «هیس. حرفم تموم نشده... این گوهر جادویی که می‌بینی،‌ جدیدترین اختراع سازمانه. همین یه‌دونه گوهر کوچولو می‌تونه قدرت یکی رو تا ۳ برابر افزایش بده! البته زمانش کلاً ۱۰ دقیقه‌ست.»

سارکان گوهر و سنگ رو به جیان داد، جیان بعد از کمی تردید گوهر رو گذاشت تو دهنش و گازش زد... با شکستن گوهر، سنگ جادویی شبح ملایم رو دستش گرفت. هاله‌ای بی‌رنگ دور مشتش پیچید و با بستن چشم‌هاش، اسکیلی که توی سنگ جادویی بود رو فعال کرد.»

«هوی چه‌خبره؟!» شماره ۵۲۳، به بدن جیان که شفاف شده بود، با تعجب نگاه کرد.

«اوه،‌ قدرت جالبی داری جیان-کون.» سارکان به ۲۱۲ گفت: «الان اسکیل اشتراکت رو فعال کن. اسکیلی که وو جیان فعال کرده رو بین همه‌مون به اشتراک بذار.»

شماره ۲۱۳ طبق دستور سارکان دست‌هاش رو به هم کوبید، بعد دست‌هاش رو روبه بقیه‌ی اعضا گرفت و اسکیلش رو فعال کرد؛ با فع...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب پژواک پیدایش را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی