فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

این بار من ازت محافظت میکنم

قسمت: 2

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

چرا؟ این سوالی بود که از ذهن الیاس بیرون نمیرفت. نمیخواست اینطوری تموم بشود.

چرا؟ چرا جانش را فدا کرد؟ اصلا چرا بخاطرش برگشت؟ چرا، وقتی میدونست فایده ای نداره؟

_در آخر هم تو بودی که ازم محافظت کردی.)

یعنی قرار بود همه چی اینطوری تمام بشه!

نه...... این چیزی نیست که میخواست. نباید اینطوری تموم میشد. باور نمیکرد. قبول نمیکرد. اگه......اگه میتوانست برگرده و از اول شروع بکند.

_اگه خدایی هست خواهش میکنم یه شانس دوباره بهم بده. بزار از اول شروع کنم. همه چیز رو درست میکنم.

*********

_اعلاحضرت....اعلاحضرت لطفا بیدار شید.)

الیاس چشم هایش را باز کرد. نور شدید باعث شد که بخواد دوباره آنها را ببندد. متوجه شد که داشت سنگین نفس نفس میزد.

_خیلی عذرمیخوام که مزاحم خوابیدنتون شدم. اما دیگه وقتشه)

وقت؟ وقت چی؟ اصلا اینجا کجاست؟ بلند شد و روی تخت نشست. با حالت گیجی به دور و بر اتاق نگاه کرد. این اتاق.... این اتاق الیاس بود. به سمت جایی که صدا می آمد برگشت. چند خدمتکار با کمی فاصله از در ایستاده بودن و جلوتر از همه‌شان مرد مسنی با موهای خاکستری و صورت ته ریش که ک...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب این بار من ازت محافظت میکنم را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی