خون کور: پانیشرز
قسمت: 80
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
یکدفعه پنجهاش کوچکتر شد. میکایلا اخمی کرد و سعی نمود که دوباره پنجه را به حالت بزرگ برگرداند. رگهای جادویی به حالت قبل برگشته بودند و از خواستهی میکایلا اطاعت نمیکردند. میکایلا زور زد تا آن رگها دوباره با قدرت بیشتری بتپند ولی همان پنجهی کوچک نیز ناپدید شد. میکایلا با کمی اضطراب به خودش نگاه کرد. رگهای درخشان هنوز هم درون او بودند؛ اما خیلی ضعیفتر از قبل در درونش جریان داشتند. میکایلا دست روی قلبش گذاشت:
- نکنه نیومده داره از بین میره؟! من خیلی ازش استفاده کردم؟ بذار ببینم ریجس دربارهی این موضوع چی میگه.
سراغ کتاب ریجس رفت و مشغول خواندن شد:
- جادو به شکل چهار عنصر اصلی یعنی آب، باد، خاک و آتش قابلیت تبدیل شدن دارد اما این سادهترین نوع استفاده از آن است. اصیلهایی را مشاهده نمودهام که از اشکال پیشرفتهتر این عناصر استفاده میبرند. مانند ژنرال هریس پِرِتا دِلاوالی اِر که از رعد زرد برخوردار است. ا...
کتابهای تصادفی


