خون کور: پانیشرز
قسمت: 35
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
جیرو از سمت دیگر کنار برادرش ایستاد:
- آکامه مرده. دیگه آکامهای وجود نداره!
حرف جیرو در گوشهای بلند و نوکتیز ایچیرو پیچید. حتی برادر دوقلویش هم به زنده بودن دخترش اعتقادی نداشت. روی پاهای بلندش تلوتلو خورد. باورش نمیشد که آکامه از دست رفته باشد. همین یک ساعت پیش بود که آکامه در کنارش راه میرفت و لبخند میزد. قدمی لرزان سمت دروازه برداشت و زیر لب نالید:
- من باید بَرِش گردونم!... آکامه زندهاس.
جیرو که وضعیت روحی خراب برادرش را میدید، ناچار ضربهای به اعصاب گردن او زد. ایچیرو، بیهوش در آغوش برادرش افتاد. جیرو نگاه پر از غمش را از برادرش کند و به نانامی دوخت:
- برو پیش سنگنوشته...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب خون کور: پانیشرز را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی


