فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

خون کور: پانیشرز

قسمت: 32

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

ایچیرو سایه به سایه هیولا را تا سقف بیمارستان دنبال کرد. هیولای نُه چشم خودش را در محاصره‌ی نیمه‌شیاطین سه قبیله دید. نینجاهای خاندان آرایشکاگه با نیزه‌های بلند و بال‌های سیاهشان در آسمان انتظار دستور حمله به او را می‌کشیدند. زنان برفی خاندان یوکیمورا نیز با طلسم‌های یخی منتظر او بودند و در آخر و از همه قوی‌تر نینجاهای خاندان هیمورا با کاتاناهای آتشین حلقه‌ی محاصره را کامل نمودند.

هیولا دور خودش پیچید و گروگان‌هایش را میان حلقه‌ی تن قدرتمندش گرفت. سرش را همانند مار کبرا بالا آورد. ایچیرو کمی از حلقه‌ی محاصره جلو آمد. باد لای موهای سفید کوتاهش می‌وزید. دندان‌های تیزش را روی فشرد. آن هیولا را فقط در کتب قدیمی دیده بود. اگر خاندان آکیاما زنده بودند برخورد با این نوع هیولا آسان می‌شد اما خاندان آکیاما به کلی منقرض شده بودند. نفسش را آهسته بیرون داد. اخمی جدی صورتش را پوشا...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب خون کور: پانیشرز را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی