فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

خون کور: پانیشرز

قسمت: 24

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

در حین راه رفتن حلقه‌ی سرم را با دهانش جوید و از جیب پیراهن خال‌خالی صورتی پاستلی‌اش آویزان کرد. آرنج آسیب دیده‌اش را دوباره مالید. دردش خیلی کمتر شده بود اما هنوز نبض داشت و می‌تپید. نفسی گرفت و در کوچه‌ای دیگر پیچید و از میان خانه‌های سنتی رد شد.

شاید آکامه‌ی نوجوان از پشت سرش خبر نداشت اما مردی قد بلند و پیچیده در مه‌ای سیاه درست در کنار بوته‌ی گل ادریسی ایستاده بود. مرد خم شد و شاخه‌ها را کنار زد. هر شاخه‌ای که لمس می‌کرد فورا شاخ و برگ پرطراوت آن پژمرده می‌شد و می‌مرد. قطرات خون طلایی رنگ روی بعضی شاخ و برگ‌ها به چشم می‌خورد.

آرام خم شد و آن قطرات را با زبان بلند باریک و دو شاخه‌اش لیسید. سرش را بلند کرد و با نه چشم سرخش ب...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب خون کور: پانیشرز را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی