چپتر 30

یک روح شکسته

اولین کسی که از وضعیت اسفناک یامازو مطلع شد هوان جو آ بود. میز کارش که پوشیده از گیاهان دارویی و شیشه های آزمایش و کتاب هست رو رها کرد و با کیف مخصوص داروسازیش تله پورت شد.

اولین چیزی که به محض حضور در اتاق یامازو احساس میکنه یک سرمای بیمارگونه است.

-یامازو!

بدن یامازو کنار رخت خوابش به شکل آشفته ای افتاده و بخشی از کیمونوی سبز رنگش هم به نظر میرسه که سوخته یا فاسد شده.

هوان جو آ در حالی که وضعیت زخم ها رو بررسی میکنه میگه: وحشتناکه.

چیزی که هوان جو آ میدید، زخم های روی سطح نبودن. در واقع سطح بدن یامازو آسیب خاصی ندیده. جسمش همچنان بی حرکت اما رنگ پریده، گوشه ی اتاق و روی زمین افتاده اما انرژی حیاتی اصلیش در قالب اختریش داشت وضعیت بدی رو تجربه میکرد.

یامازو پیچ و تاب میخوره و چیزهای نامفهومی رو زیر لب زمزمه میکنه. صرفا کمی انرژی و هاله ی هوان جو آ رو حس میکنه. سمی که از انرژی اندوهگین بای جن وارد بدنش شده داره روی ذهنش تاثیر بدی میذاره.

یامازو به دست هوان جو آ چنگ میزنه و سعی میکنه که ازش کمک بخواد.

هوان جو آ هم چندان قدرتمند نیست و انرژیش چنگی به دل نمیزنه. اون باهوشه اما انرژیش بیشتر به سمت انفعال تمایل داره.

یامازو هجوم فساد و مرگ رو از چاکرای شبکه ی خورشیدی به سمت مغزش احساس میکنه. با خودش صحبت میکنه...